بایگانی‌ها

تصویر حقیقی جنگ

تصویر حقیقی جنگ
تصویر حقیقی جنگ

دنیای تصویرآنلاین-«کجا می‌روی، آیدا؟» (Quo vadis, Aida?) ساخته یاسمیلا ژبانیچ از کشور بوسنی و هرزگوین از فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره ونیز بود که با استقبال منتقدان روبه رو شد. این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شده است. ژبانیچ کارگردان چهل و پنج ساله «کجا می‌روی،آیدا؟» در 2006 با «راز اسما:گرباویتسا» برنده جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شد. «کجا می‌روی، آیدا؟» داستان واقعی دختر مترجمی به نام آیدا را در سال ۱۹۹۵روایت می‌کند که در شهر کوچک سربرنیتسا برای گروه‌های صلح سازمان ملل کار می‌کند. 

 

در ادامه بخش‌هایی از نقد منتقدان را درباره این فیلم می‌خوانید:

پیتر بردشا(گاردین):فیلم قبلی ژبانیچ ، راز اسما: گرباویتسا ، با موضوعی مشابه بوسنی ، برنده خرس طلایی در برلین در سال 2006 شد ، گرچه آن فیلم کمتر من را قانع کرد. اما آخرین فیلم او به نظرم تلاشی کاملاً درخشان و کاملاً قانع کننده برای مقابله با این وحشی گری شرم آور بود: شرم آور برای سازمان ملل ، اتحادیه اروپا و همه رهبران جهان غرب که تمایلی به مداخله نداشتند – شاید چون کلمه “سارایوو” باعث ترس آنها از یک جنگ جهانی جدید می شد. شاید همچنین در دل شان فکر می کردند که مداخله نظامی در خاورمیانه بسیار خوب است اما در اروپا نه.

ای.او اسکات (نیویورک تایمز):فیلم معرفی شده از بوسنی و هرزگوین به اسکار، داستان دلهره آور و سخت مبارزه مترجم سازمان ملل برای نجات خانواده اش از کشتار است.

تاد مکارتی (ددلاین و هالیوود ریپورتر):«کجا می‌روی، آیدا؟» اثری ناامیدکننده ، حقیقی و ویرانگر است که انرژی را می‌گیرد ، درمانده می‌کند ، باعث وحشت و تحسین می شود ، این واکنش مطلوب و تنها واکنش قابل قبول است.

تای بر(بوستون گلاب): :فیلم تجربه‌ای مرعوب کننده است که مدت‌ها در حافظه و قلب می‌ماند.«کجا می‌روی، آیدا؟» می‌گوید زندگی ادامه دارد.اما شما پس از تماشای این فیلم نباید این جمله را هرگز فراموش کنید.

 

مارتا بالاگا (سینمافرانسه):«کجا می‌روی، آیدا؟» با ضرباهنگی تند و  بدون سازش، آیدا را( با بازی یاسنا  دوریچیچ فوق‌العاده)، معلمی که به مترجم  سازمان ملل در  سربرنیتسا در دوران جنگ تبدیل شده؛ در قاب تصویر قرار می‌دهد، آیدا  پس از آنکه ارتش صربستان ناگهانی همه جا را به جهنم تبدیل می‌کند تلاش می‌کند راهش را  پیدا کند.همچنین نگرانی او همسر و دو پسرش  اند که جاییدر کنار هموطنانش مخفی شده اند که بشدت خواهان پناهگاهی در اردوگاه هستند.این فیلم رگه‌هایی از «دانکرک» [دانکرک ساخته نولان] و رویکردی نفس‌بر از جنگ را دارد، در حالی که آیدا به معنای واقعی کلمه برای زندگی خانواده اش در حال تلاش است. 

به عنوان شخصی که دائماً کسانی را که قرار است مسئولیتهایی را بر عهده بگیرند ، همراهی می کند ، چیزهای زیادی را می داند – خیلی زیاد می دادن طوری که فقط قول های آنها را  سرسری بپذیرد ، و بیش از حد می‌داند که به عنوان مترجم با تکرار کلمات پوچ برای تمام آن صورت‌های خسته و گیج مشکلی نداشته باشد. به دو زبان به او گفته شده كه “هلندی ها مرز را بستند” ، باوجودی که سربرنیتسا به عنوان منطقه امن وبی طرف از سوی سازمان ملل اعلام شده است.
هرچه زمان می‌گذرد،موقعیت بغرنج‌تر می‌شود.فیلم (که توسط یاروسلاو کامینسکی تدوینگر جنگ سرد) تدوین شده ، مانند یک تریلر مطبوع کارگردانی شده است. صادقانه بگویم فقط شمارش معکوس ساعت مدل مجموعه 24  را کم دارد.اما احتمالا نیازی به اسپویل شدن نیست، رسوایی غم انگیز و مشهور شهر سربرنیتسا، انتظار هیچ ناجی یا گره های لحظه آخری سرنوشت را در این داستان باقی نمی گذارد.حتی مرد با اعتماد به نفسی که دست یاری می رساند،رفته رفته خودش را در اتاقی حبس خواهد کرد، و می‌خواهد تنهایش بگذارند. این فشارها با سوژه فیلم مطابقت دارد ، اما فیلم بشدت تاثیرگذار و فوق العاده جذاب است.»

*کشتار سربرنیتسا یا نسل‌کشی سِربْرِنیتسا به قتل بیش از ۸٬۰۰۰مرد و پسر از ساکنین بوسنیایی شهر مسلمان‌نشین سربرنیتسا (در بوسنی و هرزگوین امروزی) توسط ارتش جمهوری صرب بوسنی گفته می‌شود. این کشتار، بعد از جنگ جهانی دوم، بزرگ‌ترین نسل‌کشی در اروپا به‌شمار می‌آید.