بایگانی‌ها

قهرمان محبوب خانواده‌ها

قهرمان محبوب خانواده‌ها
قهرمان محبوب خانواده‌ها

 

 

دنیا میرکتولی

 

دنیای تصویر آنلاین- گریگوری پک وقتی در سال 1944 با درام جنگی «روزهای افتخار» ساختۀ ژاک تورنرِ فرانسوی وارد دنیای سینما شد، از نظر چهره و صدا و اندام و استایل، همۀ مختصات مهم بازیگران بزرگ را داشت. قامت بلند و متناسب، صورت جذاب و کشیده، و نگاه عمیق و مهربانش از او چهره‌ای اتکاپذیر و قابل اعتماد ساخته بود که انگار برای پردۀ نقره‌ای خلق شده است. اهمیت فیلمِ تورنر بیشتر به دلیل مضمون آن یعنی حمایت از اتحاد آمریکا با شوروی علیه آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم بود. پک در اولین فیلمش در قد و قوارۀ یک ستاره خوش درخشید؛ تا جایی که آلفرد هیچکاک کمتر از یک سال بعد نقش مقابل اینگرید برگمن (که آن زمان بازیگر پرآوازه‌ای شده بود) در نوآرِ معماییِ «طلسم‌شده» را به او سپرد. این فیلم موقعیت پک را به عنوان یک بازیگرِ توانا محکم و تثبیت کرد. او به سینما آمده بود تا با عزم و اراده و با تمام وجود روی صحنه زندگی کند و لحظات درخشانی را در حافظۀ سینما به یادگار بگذارد. 

 

اولین نکته‌ای که با بازبینی کارنامۀ بازیگریِ گریگوری پک توجه ما را به سوی خود جلب می‌کند، حضور او در نقش‌هایی متنوع در آثاری از ژانرهای گوناگون است؛ از عاشقانه‌هایی مانند «برف‌های کلیمانجارو» و «تعطیلات رمی» و نوآرهایی نظیر «طلسم‌شده» و «پروندۀ پارادین»، تا وسترن‌هایی همچون «آسمان زرد» و «ششلول‌بند» و «سرزمین بزرگ» و «گرینگوی پیر». از آثار تاریخی-حماسی‌ای مثل «داود و بتسابه» تا درام‌هایی همانند «قرارداد شرافتمندانه» و «کشتن مرغ مقلد» و «اسب کهر را بنگر». حضور چشمگیر پک در نئو-نوآرِ روانشناسانۀ «تنگۀ وحشت» (1962) و فیلم ترسناک «طالع نحس»، بر خلاقیت و توانایی او به عنوان یک بازیگرِ انعطاف‌پذیر گواهی می‌دهد. او حتی در یک کمدی متفاوت فرانسوی به نام «رونق پاریس» (ساختۀ موریس دو کنونژ) که با همکاری چهره‌های نام‌آور هنر فرانسه همچون ادیت پیاف و ژولیت گرکو و ژیلبر بکو ساخته شد، در نقش خودش حضور یافت. پک در طول دوران بازیگری‌اش با کارگردان‌های متعدد و برجستۀ معاصر خود همکاری کرد و شخصیت‌های جذاب و ماندگاری را به سینمادوستان عرضه کرد.

اما این نقش‌های گوناگون با همۀ تفاوت‌هایشان عناصری مشترک دارند که آن را باید در شخصیتِ بازیگرِ ایفاگرِ آن‌ها جستجو کرد. این عناصر مشترک همان ویژگی‌های منحصربه‌فردی‌ست که پک را از بازیگران هم‌نسلش متمایز می‌کرد و از او، یک شمایل کامل و کم‌نظیر می‌ساخت. چهرۀ جذاب و اندام رشید و رفتار آرامِ پک، او را مثل یک جنتلمنِ واقعی نشان می‌داد و وقتی با وقار در گفتار و متانت در حرکاتِ بازیگر ترکیب می‌شد، به وی ظاهر و شخصیتِ قهرمان محبوب خانواده‌ها را می‌داد؛ مردی شریف و پرهیزکار که می‌توانست نماد دانایی، درستکاری، جوانمردی و اخلاق‌گرایی باشد و تماشاگر از حضور او احساس آرامش و امنیت می‌کرد. بخشی از این ویژگی‌ها از اخلاق و زندگی پک سرچشمه می‌گرفت و به پردۀ سینما هم منتقل می‌شد. شاید به سبب همین خصوصیاتِ اخلاقی و رفتاری وقتی پک با آن سبیل‌های پرپشت در فیلم «ششلول‌بند» اثر واقع‌گرای هنری کینگ در نقش هفت‌تیرکشِ بدنامی به نام جیمی رینگو ظاهر می‌شود، در نگاه تماشاگر چنان دوست‌داشتنی و همدلی‌برانگیز می‌نماید. پک در این وسترنِ درخشان، سیمای یک یاغیِ آرام و خاموش و مرموز را که از زندگیِ پرجدالِ گذشتۀ خود خسته و پشیمان شده، با اقتداری خیره‌کننده به تصویر کشید. بین نقش‌های گریگوری پک دقیقا آن‌هایی نزد مردم محبوبیت کمتری دارند که بدذات و شریرند. شاخص‌ترین نمونه‌ها پسر لات و بدکار خانواده در وسترن «جدال در آفتاب» و پزشک بدنام آشویتس در «پسران برزیل» هستند که چندان با چهره و منش او سازگار نبودند. به تعبیر خودِ پک بازی در نقش‌های مثبت سخت‌تر است، به این دلیل که جذاب‌بازی‌کردن‌شان سخت‌تر است.

نقش نمونه‌ایِ کارنامۀ پربار گریگوری پک که یکی از محبوبترین فیلم‌های عمر تماشاگران سینماست و تنها اسکارِ پک را نیز برایش به ارمغان آورد، اتیکاس فینچ در فیلم «کشتن مرغ مقلد» است. مرد مهربان و مسئولیت‌پذیرِ خانواده که در اجتماع نیز در هیأت وکیلی پایبند به اصول اخلاقی و انسانی‌ ظاهر می‌شود. این شخصیت به عنوان نماد محبت و شهامت و صداقت در جامعه‌ای سراسر نفرت و تعصب و خشونت، از عدالت و انسانیت دفاع می‌کند و در جایگاه یک قهرمانِ اخلاق می‌ایستد. گریگوری پک گفته بود که همۀ احساسات و عواطفش دربارۀ خانواده و ارتباط با فرزندان و ستیز با ظلم و نژادپرستی را برای خلق این نقش به کار گرفته است. و انصافا ویژگی‌های رفتاریِ او آن‌قدر موافق و هماهنگ با شخصیت‌پردازیِ دقیق و عمیقِ کتابِ هارپر لی است که تصور بازیگر دیگری جز او را در این نقش محال می‌سازد. در نظرسنجی بنیاد فیلم آمریکا در ماه مه سال 2003 اتیکاس فینچ به عنوان بهترین قهرمان پردۀ سینما در تاریخ هالیوود شناخته شد. «کشتن مرغ مقلد» در سال‌های تبعیض و نابرابری نژادی در آمریکا و شش سال پیش از ترور مارتین لوترکینگ (رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکا) ساخته شد. پک نیز همچون مارلون براندو در تعدادی از راهپیمایی‌های لوترکینگ او را همراهی کرد.

 

بازیگران بزرگ معمولا دورۀ اوج مشخص و محدودی دارند. اما گریگوری پک حدود پنج دهه با خلوص و اقتدار بر پردۀ سینما ظاهر شد و در بسیاری از فعالیت‌های بشردوستانه شرکت کرد و بر قلبِ تماشاگرانی از چند نسل نقش بست.