بایگانی‌ها

هندسه اجتماعی سهمگین

تنگاناهای بشری
تنگاناهای بشری

 

نوشتۀ توما سوتینل در «لوموند»

ترجمۀ دنیا میرکتولی

دنیای تصویر آنلاین- نمایش فیلم «قهرمان» تازه‌ترین ساختۀ اصغر فرهادی در هفتاد و چهارمین جشنوارۀ جهانی فیلم کن، با بازخوردهای خوب و امیدوارکنندۀ منتقدان همراه شده است. در ادامه ریویوی منتقدی فرانسوی دربارۀ این فیلم را می‌خوانید.

 

مردی در راهروی طویلِ یک ساختمان اداری به انتظار نشسته است. با بلند خوانده شدنِ نامش از جا برمی‌خیزد و از میان درگاهی عبور می‌کند. چند کیلومتر طی می‌کند برای اینکه به صخره‌ای بلند و پرشیب با حفره‌هایی برسد که بین آن‌ها نقش‌برجسته‌هایی که با داربست پوشیده شده‌اند، به چشم می‌خورَد (بعدها خواهیم فهمید که این مکان متعلق به آرامگاه شاهنشاه خشایارشا است). پس از آنکه مرد ده‌ها متر بالا می‌آید، چند نفر او را به نامش رحیم صدا می‌زنند. رحیم (امیر جدیدی) بعد از رسیدن به بلندای قله مورد استقبال یکی از کارگران ساختمانی قرار می‌گیرد که در گفتگوی میان دو مرد، به عنوان برادرزنِ رحیم معرفی می‌شود. کارگر از رحیم تقاضا می‌کند که بی‌درنگ پایین برود…

 

این توصیفِ تا حدی ملال‌انگیز، دربارۀ نخستین سکانس «قهرمان» است. اصغر فرهادی پس از گشت و گذارِ عاشقانه‌اش در اسپانیا با فیلم «همه می‌دانند» که سه سال پیش در جشنوارۀ کن به نمایش درآمد، سرزمین مادری خود –ایران- و قواعدِ هندسی را که از مختصات سینمایش هستند، از نو کشف کرده است. صعود و فرودِ رحیم آنچه را که متعاقباً در پی خواهد آمد، به وضوح به تصویر می‌کشد؛ یعنی داستانِ یک رستگاریِ ناممکن که مسیری را به قهرمانِ اصلی تحمیل می‌کند که تقریباً میلی‌متر به میلی‌مترش محاسبه شده است. پیچ و خم‌های این مسیر با برشمردنِ ریزبینانۀ مشکلات و موانعی که سعادت در جامعه را غیرممکن می‌سازد، عیان می‌شود. خواه مشخصاً این جامعه، ایران باشد یا هر کجای دیگر جهان.

 

فیلمساز ایرانی با تار و پودِ قصه‌اش نقشِ یک رستگاریِ ناممکن می‌زند و فیلمنامه‌ را از طریق تأثیر بر احساساتِ تماشاگر قوت می‌بخشد. برخلاف آنچه در «دربارۀ الی» و «جدایی نادر از سیمین» رخ می‌داد و شاید بدین دلیل که فیلم در شیراز –که به شهر فرش مشهور است- جریان دارد، اینجا نمودارِ هندسیِ اجتماع است که بر درد و رنج مردان و زنان چیره می‌شود.