بایگانی‌ها

لوکی،از ابر شرور تا قهرمان

لوکی،از ابر شرور تا قهرمان
لوکی،از ابر شرور تا قهرمان

تکتم نوبخت

 

لوکی لافیسون ابر شرور مارولی که توسط تام هیلدستون در فرنچایز فیلم دنیای سینمایی مارول نقش آفرینی شده تا سال 2019 و فیلم «انتقام جویان: پایان بازی» ویژگی‌های ثابت و خط داستانی تقریباً مشخص داشت، اما حالا با ساختن سریالی با محوریت این شخصیت به نام «لوکی» دوستداران این کاراکتر کمیک بوکی با چهره تازه‌ای از او که به عنوان خدای شرارت، دشمن ثور و یک از قدرتمندترین آسگاردی ها شناخته می‌شود، مواجه می‌شوند. در روایتی که نقطه آغاز آن پایانِ روایت «انتقام جویان: پایان بازی» است و به عنوان پیش داستانی برای یک سریال ابرقهرمانی شش اپیزودی در نظر گرفته شده، لوکی که در طی دو دهه با «ثور»، «انتقام جویان»، «ثور: دنیای تاریک»، «ثور: راگنراک»، «انتقام جویان: جنگ ابدیت» و «انتقام جویان: پایان بازی» از شمایل یک ابر شرور رفته رفته به یک ضد قهرمان تبدیل شده بود، با تحولات عمیق‌تری در نهایت در هیبت یک نجات بخش و قهرمان ظاهر می‌شود.

در این سریال، لوکی که از بازه زمانی 2012 در نیویورک-جایی که با تستراکت فرار می‌کند -به بیابان گبی در مغولستان می‌رود، در مواجه با یک سازمان ناشناخته به نام سازمان مغایرتِ زمانی و در میان کشمکش‌های تازه، هویت اش متحمل دگرگونی‌هایی می‌شود. داستان از آنجایی شروع می‌شود که عده‌ای به نمایندگی از سازمان مغایرت زمانی لوکی را بازداشت و به جرم جنایت علیه خط زمانی مقدس محاکمه می‌کنند. یک افتتاحیه غافلگیر کننده و با عنوان «هدف باشکوه» که پرسش دراماتیکِ «نگهبانان زمان چه کسانی هستند؟» را مطرح کرده و مخاطب را با معماهایی درباره جنگ میان دنیاها و خط‌های زمانی بی شمار همراه لوکی شخصیت محوری خود می‌کند. سال‌ها قبل وقتی که جنگ عظیمی میان دنیاها رخ داده و خط‌های زمانی بی شماری برای برتری جستن با همدیگر می‌جنگیدند، نگهبانان زمان گرد هم آمده و با قرار دادن دنیاها درون یک خط زمانی یعنی خط زمانی مقدس نظم و صلح را برای همه به ارمغان آوردند و حالا لوکی نه در قامت یک ابرقهرمان با نیروهای فوق طبیعی بلکه به عنوان یک مجرم قلمداد می‌شود که از خط زمانی منحرف شده و از هیچ قدرت خارق العاده ای برخوردار نیست و باید با ماموران این سازمان همکاری کند.

 در رأس این ماموران شخصیتی به نام موبیوس قرار دارد که تعامل میان او و لوکی با موقعیت‌ها و دیالوگ‌هایی با طنز کلامی بالا علاوه بر اینکه یک لوکی دوست داشتنی را شکل می‌دهند در زیرمتن خود پرسش‌هایی را درباره هویت انسان با مفایمی چون «اختیار» مطرح می‌کنند و از این جهت سفر درزمان این دو شخصیت در دو اپیزود اول و در جستجوی «مغایر» (کسی که از خط زمانی مقدس خارج شده) در مرکزیت داستان قرار دارد. سفر به آخر الزمانی برای یافتن نسخه دیگر لوکی که در میان فجایع تاریخی در بازه‌های زمانی مختلف پنهان شده است. با گسترش طرح در طول داستان و ورود لوکی به دوره‌های مختلف تاریخی رفته رفته ویژگی‌های بارزی که پیش از این از او دیده‌ایم چون خیانت و لاف زنی کمرنگ‌تر شده و خصایص انسانی و قهرمانی چون نوع دوستی و عشق آشکار می‌شود. ورود شخصیت تازه‌ای به نام «سیلوی» که نسخه‌ای از لوکی است بستری برای این دگرگونی‌هاست و لوکی در مواجهه با او تبدیل به یکی از معدود ابر شرورهای دنیای مارول می‌شود که با مفهوم عشق سر و کله می زند و همین امر در کنار دوستی عمیق او با موبیوس، زمینه ساز تحول درونی اوست. اشاره به کشمکش‌های درونی ابر شرورها با محرک‌هایی عشق و دوستی مقوله‌ای است که در دنیای فیلم‌های مارول کمتر به آن برمی خوریم.

سازندگان سریال لوکی در هر اپیزود که با یک غافلگیری بزرگ به پایان می‌رسد جذابیت روایی لازم برای ادامه داستان را در اختیار مخاطب قرار می‌دهند و درست در میانه سریال یعنی در اپیزود سوم و چهارم روند داستان به کلی تغییر کرده و پرسش‌های تازه‌ای درباره ماهیت نگهبانان زمان و و سازمان مغایرت زمانی یا همان «تی وی‌ای» توسط لوکی مطرح می‌شود و در کنار اینکه یکی از مهمترین گره افکنی ها روایی با این عنوان که «چه کسی کارکنان سازمان مغایرتمانی را را خلق کرده است» مطرح می‌شود، یکی از ضعف‌های سریال در همین اپیزودها نمایان می‌شود. جایی که تمرکز از روی شخصیت لوکی برداشته شده و به سیلوی، نسخه تازه لوکی، متمایل می‌شود. یکی دیگر از نقاط قوت این سریال ورود شخصیت‌هایی تازه با قدرت برتر است که لاینفک یک داستان ابرقهرمانی است. از این دست است نسخه‌های متفاوت از شخصیت لوکی که با تمام آنها در دنیایی تازه روبرو می‌شویم و کنش‌های میان آنها و بذله گویی های لوکی موقعیت‌هایی متمایز را خلق می‌کند؛ در اپیزود پنجم زمانی که ورق بر می‌گردد و تمام پیش فرض‌های مخاطب به چالش کشیده می‌شود، نویسندگان این سریال، دنیای تازه‌ای به نام «خلأ» را به ما معرفی می‌کنند که در آن تمام نسخه‌های لوکی را در مقابل لوکی قرار می‌دهند. 

یکی از این نسخه‌ها یک تمساح است. ایده‌هایی از این دست که منجر به لحن طنز و شوخ طبعانهٔ این سریال ابر قهرمانی شده است. یکی از شخصیت‌های متمایز دیگر شخصیتی است به نام «خانم دقیقه» که یک ساعت انیمیشنی است و به نظر می‌رسد که در رأس همه دسیسه‌ها قرار دارد. اگر چه قسمت پایانی این سریال فقط به عنوان پاسخی است برای سؤال‌های طرح شده در طول پنج اپیزود و بار دراماتیک و اکشن اپیزودهای قبلی را ندارد اما از این منظر که با معمای یک شخصیت تازه وارد به پایان می‌رسد، جذابیت روایی لازم را ایجاد می‌کند. در یک خط زمانی تازه، «کانگ فاتح» کسی که جاویدان است، زودتر از لوکی به سازمان تی وی‌ای رسیده و بر قلمروی زمان حمکرانی می‌کند. یک بحران تازه در پایان یک فصل که علاوه بر زمینه چینی لازم، حدس‌هایی را در مورد اینکه در فصل بعدی با لوکی در شمایل یک نجات بخش و قهرمان مواجه شویم را تقویت می‌کند.