بایگانی‌ها

روایتی ماندگار از واقعه عاشورا

روایتی ماندگار از واقعه عاشورا
روایتی ماندگار از واقعه عاشورا

محمدجلیلوند

واقعه عظیم کربلا که به شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یارانش منجر شد به خودی خود جذابیت های دراماتیک فراوانی را در خود دارد. همین امر کار را برای میر باقری و همکار فیلمنامه نویسش راحت تر کرده و همدلی گسترده مخاطبین را جلب کرده است. میر باقری که ساخت مجموعه های دینی را با مجموعه امام علی(ع) و نیز معصومیت از دست رفته تجربه کرده، در مختارنامه از این تجربیات گرانبها مدد گرفته و اثری درخشان را خلق کرده است.

وی در نخستین گام به شخصیت های اصلی و فرعی هویت مستقلی بخشیده و با تمرکز بیش از حد روی مختار به عنوان قهرمان داستان به آنها صدمه ای وارد نکرده است. در واقع مختارنامه از مشکل همیشگی سریال های وطنی دوری جسته و فرم جدیدی از شخصیت پردازی را به نمایش گذاشته است. شخصیت مختار به عنوان مرکز ثقل اثر بیشترین انرژی را از میرباقری گرفته و وجوه خاکستری اش در کنار خصلت های قهرمانانه به نقطه قوت کار تبدیل شده است. مختار تصویری کامل از سرداری است که با انتقام گیری از بانیان واقعه جانسوز کربلا محبوب القلوب شیعیان شده و در گذر زمان به افسانه ای جذاب تبدیل شده است. نویسندگان فیلمنامه برای خلق تصویر ذکر شده، ابتدا مختار را از وجوه قهرمانانه آمیخته با تخیل صرف تهی کرده و سپس براساس مستندات تاریخی این کاراکتر را شکل داده و فراز و نشیبی جذاب به آن بخشیده اند. به عنوان مثال به مختار هنگام ورود امام حسن(ع) به مدائن نگاه کرده و آن را با مختار همزمان با ورود مسلم بن عقیل به کوفه مقایسه کنید تا با ظرافت های موجود در این نقش بیشتر آشنا شوید.

میرباقری در مختارنامه به مانند سریال امام علی(ع) جبهه شر داستان را بسیار قوی خلق کرده و قطب خیر را هم با شخصیت هایی مانند:کیان ایرانی،هانی،میثم تمار و خود مسلم به شدت تقویت کرده و از تقابل این دو قطب به نتایج درخشانی دست یافته است. در میان منفی ها شخصیت هایی همچون:ابن زیاد و عمر بن سعد پرداخت فوق العاده ای داشته و به شناعت و پلیدی معنای تازه ای بخشیده اند. عبیدالله بن زیاد که در تاریخ به شقاوت و سنگدلی شهرت دارد، در اینجا پرداخت دقیقی داشته و میرباقری در خلق وی ریزه کاری های بسیاری را به کار گرفته که مهمترینش را می توان در سکانس ورود او و همراهانش به کوفه با صورت های پوشیده شده اشاره کرد. عمر بن سعد نیز با وجود اغراق های به کار رفته در خلق آن، توانسته به تصویر ذهنی تماشاگر از این کاراکتر نزدیک شده و برای باورش مشکلی نداشته باشد.

مسلم بن عقیل به عنوان فرستاده امام حسین(ع) از چنان پرداخت فوق العاده ای برخوردار است که در قسمت های مربوط به خود، دیگران را تحت الشعاع خود قرار داده و همذات پنداری تمام و کمال تماشاگران را برمی انگیزاند به گونه ای که سکانس شهادتش آنها را منقلب می سازد. کیان ایرانی هم به عنوان بازوی مختار ثقفی به سرداران ایرانی هخامنشی شباهت بسیاری داشته و ترکیب جالبی از آرامش،خشم و طغیان را ارائه می دهد. میرباقری در کنار شخصیت های اصلی از شخصیت های فرعی تر اما بسیار مهم همانند میثم تمار غافل نشده و در پیشبرد داستان استفاده درخشانی از آنها نموده است. بخش های مربوط به میثم با دیالوگ های کوبنده و درخشان میرباقری شوری غریب به داستان بخشیده که تاثیرگذاری فوق العاده ای هم دارد.

در میان شخصیت های متعدد مختارنامه شخصیت های خاکستری فراوانی همچون:عبدالله بن زبیر به چشم می خورند که از وجوه نمایشی خوبی برخوردار هستند. اما ابن زبیر با وجود ظرافت های فراوان به کار رفته در آن، تنها به واسطه نمایشی شدن بیش از حد با افت کیفی روبرو شده و از این بابت می توان آن را جزو ضعف های اندک مجموعه قرار داد. میرباقری در نگارش دیالوگ ها به مانند کارهای پیشینش دیالوگ ها را به زبان محاوره نزدیک کرده و اثری از دیالوگ های فاخر و به اصطلاح ادبی در آن دیده نمی شود. وی با این کار با تماشاگران کارش ارتباط عمیق تر و گسترده تری برقرار کرده و فهم آن را برای عامه مردم آسان نموده است. اما میرباقری گاه در این باب افراط کرده و از برخی مثل های فارسی که در آن دوره باب نبوده بهره گرفته است!.

بازیگری از مواردی است که در مجموعه های میرباقری در اوج بوده و کمتر در این زمینه با ضعف مواجه بوده است.در مختارنامه کارگردان در انتخاب بازیگر قهرمان داستانش عالی  عمل کرده و فریبرز عرب نیا را برگزیده است. چشمان نافذ و بیان خاص وی نقشی کلیدی در ایفای این نقش داشته و  به باور تماشاگرانش نشانده است. در واقع مخاطبان عرب نیا را در این نقش باور کرده و با فراز و فرودهایش همدل و همراه شده اند که این خود زمینه ساز موفقیت کلیت اثر می شود. در کنار وی باید از بازی درخشان و فرهاد اصلانی در نقش عبیدالله بن زیاد اشاره کرد که ترکیبی از هوش و شقاوت را در بازی اش به نمایش گذاشته و تصویر جدیدی از این شخصیت سفاک ارائه کرده که تا مدتها از ذهن بینندگان نمی رود. در نقش های فرعی هم شاهد بازی های درخشان و غافلگیرکننده ای از بازیگرانی بوده ایم که گاه مدتها شاهد هنرنمایی هایشان نبوده ایم. به عنوان مثال می توان از شیراندامی در نقش سلیمان بن صرد خزایی یاد کرد که جلوه خاصی به نقش خود بخشیده است.

میرباقری در کارگردانی مختارنامه ظرافت های بسیار به خرج داده و قاب هایش را با وسواس خاصی بسته که به قاب های سینمایی اش پهلو می زند.اوج کار وی را می توان در سکانس آتش کشیده شدن کعبه توسط سپاه شام مشاهده کرد که وجود کارگردانی مسلط و باهوش را متذکر می شود. البته نمی توان از موسیقی فوق العاده مختارنامه و طراحی گریم درخشان آن یاد نکرد که همه این موارد به غنای تکنیکی کار افزوده اند.