بایگانی‌ها

اقتباس از یک کمیک آخرالزمانی

اقتباس از یک کمیک آخرالزمانی
اقتباس از یک کمیک آخرالزمانی

تکتم نوبخت

اقتباسی سریال جدید نتفلیکس با عنوان «دندان شیرین» علاوه بر ماهیتی پیشگویانه از آینده بشر و خلق فضای پسا آخرالزمانی موجوداتی را معرفی می کند به نام هایبردها که ظاهرا ساکنان بعدی کره زمین هستند. موجوداتی نیمه انسان نیمه حیوان که از پدر و مادری انسان متولد می شوند. شمایلی آشنا که ریشه در فرهنگ اساطیری بسیاری از تمدن ها دارد و همین امر باعث شده تا تصویر آخرالزمانی که این مجموعه تلوزیونی قصد دارد آن را بسازد، با فاصله گرفتن از جهان فانتزی ها و ابر قهرمان ها و با وفادار ماندن به باورهای اساطیری تا اندازه ای دستکم برای مخاطب امروزی ملموس تر باشد. 

حذف انسان ها و نابودی نسل بشر با یک ویروس جهش یافته اتفاق دیگری است در روایت این مجموعه که ادراک همدلانه را میسر می کند. بعد از همه گیری کرونا علاوه بر اینکه فیلم هایی که در گذشته  به این قبیل مضمون ها پرداخته بودند، مورد استقبال بیشتری از قرار گرفت، فیلم ها و سریال های دیگری نیز بر  اساس پاندمی ساخته شدند. حالا اینکه سازندگان سریال « دندان شیرین» تا چه اندازه به همخوانی کمیکی که انتخاب می کنند با موقعیت فعلی مافکر کرده اند، مشخص نیست اما در هر صورت برای کسی که به تماشای این سریال می نشیند، واضح است که بسیاری از موقعیت های این سریال مترادفی است از جهان امروز.

داستان از جایی آغاز می شود که از تولد هایبردها ده سال گذشته است. کودکانی متولد شده از انسان ها که به باور عموم عامل انتشار ویروسی هستند ناشناخته و مبهم. علاوه بر یک ویروس مبهم سریال با طرح سوالات زیادی درباره شخصیت ها، موقعیت ها، ارتباط میان موقعیت ها و شخصیت ها، کار خود را آغاز می کند و با گسترش قصه  در هر اپیزود به بخشی از آنچه در پیش داستان رخ داده است، اشاره می کند. 

سریال سه خط داستانی با شخصیت های متفاوت و پیرنگ های مربوط به خود دارد که رفته رفته و در هر اپیزود به داستان و پیرنگ اصلی وارد می شوند. بهره بردن از تکنیکی در روایت های سریالی که با داستان اصلی در قسمت اول آغاز می کند و خط داستان دوم در اپیزود دوم و با شروع آن به روایت اصلی اضافه می شود و همینطور خط داستانی بعدی با اپیزود سوم، یکی از جذابیت های روایی «دندان شیرین» است. اپیزود اول تماما متعلق به داستان اصلی و خط روایی اول است که توسط یک راوی روایت می شود. حضور راوی تا جایی که به عنوان دانای کل پیش زمینه لازم را برای خطوط داستانی و در شروع اپیزودها فراهم می کند، انتخاب درستی است اما بعد از آن و از اپیزود چهارم  نقش راوی کاربرد لازم را ندارد و این یکی از نقاط ضعف این سریال است.

در مرکز داستان «شیرین دندان» پسربچه ای ده ساله به نام گاس قرار دارد، یک نیمه انسان نیمه گوزن که با پدرش در ناکجا آبادی در جنگل زندگی می کند. زمانیکه خطر «آخرین مردان» گروهی از مردان که برای از بین بردن هایبردهابسیج شده اند در همه جا حضور دارند و پدر تلاش می کند تا گاس را از ورود به دنیای بیرون از خانه منع کند. با مرگ پدر، و ورود گاس به دنیای واقعی او با مردی سرگردان و تنها که  در واقع یکی از اخرین مردان است سفری را برای یافتن مادرش آغاز می کند. ماجراجویی ها آنها در دل بیابان و جنگل ها که بخش اعظم داستان و تصاویر فیلم را به خود تعلق داده است بر مبنای کهن الگوی سفر قهرمان  با همان مخاطرات کشف ها و شهودهایی است که نمونه بارز آن را پیش تر در «ارباب حلقه ها» دیده ایم. 

خط های داستانی دوم با محوریت مردی به نام دکتر سینگ درباره مردمی است که در وحشت پاندمی و موج دوم ویروسی که در طی ده سال قبل جان بسیاری از ساکنان کره زمین را گرفته است، به سر می برند. دکتر سینگ که خودش را یکی از عاملین انتشار ویروس و تولد هایبردها می داند، سالها قبل از حرفه اش استعفا داده و به همراه خواهر بیمارش که او را از مردم پنهان می کند، خانه نشین شده است. داستان دکتر سینگ از جایی آغاز می شود که به او وظیفه یافتن واکسن برای نابودی ویروس محول می شود. داستان دیگر مربوط به زنی است که یک باغ وحش بزرگ و خالی از سکنه را اداره می کند و یکی از هایبردها،دختری نیمه انسان نیمه خوک را به فرزندی پذیرفته است. 

اگر چه تمام این خطوط داستانی در نقطه ای در اپیزودهای پایانی فصل اول با هم تلاقی پیدا می کنند اما به دلیل زمان کمی که به آنها در نسبت با روایت اصلی تعلق گرفته، گاهی از منطق روایی تبعیت نمی کنند. به عنوان مثال سریال هیچ اشاره ای به اینکه این شخصیت ها طی چه روندی سر راه هم سبز می شوند، نمی کند. موقعیت جغرافیایی این آدم ها کجاست؟ و چطور در بزنگاه های داستانی همگی در یک نقطه گرد هم می آیند؟ این آشفتگی روایی در اپیزودهای پایانی که در واقع وظیفه سرو سامان دادن به تمام خرده داستان ها و  و همه شخصیت هایی که در طول سریال معرفی کرده است را دارد به اوج می رسد. با این همه قسمت پایانی سریال از این جهت که زمینه چینی لازم را برای چرخش داستان به سمت تازه ای در فصل بعدی و درنتیجه کنجکاوی مخاطب برای پیگیری قصه « شیرین دندان» را فراهم می کند، برگ برنده ای است که در کنار قسمت اول از بهترین اپیزودهای این سریال محسوب می شود.