بایگانی‌ها

قصه از جایی شروع می‌شود که…

قصه از جایی شروع می‌شود که...
قصه از جایی شروع می‌شود که...

آریان گلصورت

 

 

خوب یا بد، یکی از نکات قابل توجه در موردهای پلتفرم‌های پخش محتوا و تولیدات آن‌ها، تلاش برای نزدیک شدن به تجربیات تازه و متعاقبا میدان گرفتن نسل جدیدی از عوامل فنی و خلاق در پشت صحنه‌ی این سریال‌هاست. برای اینکه تصویر دقیق و شفاف‌تری از وضعیت کنونی صنعت داشته باشیم، میزگردی را ترتیب دادیم با تعدادی از نویسندگان و کارگردانانی که این روزها به‌واسطه‌ی همکاری در تولید سریال‌های شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار گرفته‌اند. سارا سلطانی، یکی از نویسندگان سریال جدید میدان سرخ، مهدی آقاجانی یکی از کارگردانان سریال ترسناک آنها، امین محمودی یکی از نویسندگان و دستیار کارگردان ملکه گدایان و پویا سعیدی یکی از نویسندگان سیاوش و می‌خواهم زنده بمانم در این میزگرد از تجربیات همکاری خود با محصولات پلتفرم‌ها و وضعیت فعلی و آینده‌ی صنعت نمایش ایران صحبت کرده‌اند. 

آریان گلصورت: از اینجا بحث را شروع کنیم که تا چه اندازه می‌شود به شبکه‌ی نمایش خانگی به چشم یک مدیوم جدید نگاه کرد؟ ما پیش از این صنعت سریال‌سازی‌مان محدود به صداوسیما بود و تجربه‌های مختلف در شبکه‌ی نمایش خانگی هیچوقت از نظر تعداد به اندازه‌ی این یکی دو سال اخیر نبوده. به نظر می‌آید در سال‌های اخیر با قدرت گرفتن پلتفرم‌های آنلاین و همراه شدن‌اش با کرونا و تعطیلی سینماها، یک فضا و امکان تازه به وجود آمده. با سرمایه‌گذاری گسترده در این زمینه شاهد هستیم که در حال حاضر موتور محرک صنعت فیلم و سریال‌سازی در کشور پلتفرم‌ها هستند. به نظر شما این مدیوم تازه چه امکاناتی را به شما به‌عنوان نویسنده و کارگردان می‌دهد؟ چه از نظر آزمودن ژانر‌های متفاوت و چه از نظر بازی با خطوط قرمز، فکر می‌کنید در این مسیر و تا رسیدن به یک موقعیت ایده‌آل چه موانعی پیش‌روی ما قرار دارد؟

سارا سلطانی: به نظرم همچنان محدودیت‌ها سر جای خودش هست؛ چون بیشترین برد در سریال‌سازی با شکستن کلیشه‌هاست و این کار در ایران دشوار است. من خودم در سریال میدان سرخ سراغ به سراغ ژانر تریلر رفتم و هنوز نمی‌دانم که تا چه اندازه با موفقیت رو‌به‌رو خواهد شد. از این نظر همچنان در جدیدی روی ما باز نشده است. ولی همین که نویسنده تاثیرگذاری بیشتری در این فضا پیدا کرده، اتفاق مثبتی است. همچنان به علت مسائل فرهنگی دست‌مان چندان باز نیست. شاید در پنج سال آینده برسیم به آنچه که می‌خواهیم و قدم‌های بهتری برداریم. ولی فعلا می‌توانیم فقط  بگوییم که شروع خوبی را شاهد هستیم. 

گلصورت: همین که امروز امکان سریال‌سازی دیگر در انحصار صداوسیما نیست، حداقل می‌شود به ایده‌های متفاوت‌ فکر کرد. خیلی از سوژه‌هایی که ما امروز در سریال‌های شبکه نمایش خانگی می‌بینیم، پیش از این امکان ساخته‌شدن را نداشتند. 

سلطانی: مسئله که فقط ممیزی نیست، مسئله بحث فرهنگی است. حالا ممکن است ما در مواردی مثل رفتن سراغ موضوع‌های متفاوت دستمان بازتر شده باشد، یا حتی از نظر لوکیشن‌های مورد استفاده در کارها. ورود سرمایه‌گذارهای خصوصی هم حتما می‌تواند خیلی کمک بکند. ولی ما از نظر سلیقه و کلیشه‌ها هنوز همان جای قبلی‌مان ایستاده‌ایم. البته می‌توانیم امیدوار باشیم که در آینده شاید با جسارت بیشتری فکر بکنیم، چون سانسور در اولین قدم از ذهن خود ما شروع می‌شود. 

پویا سعیدی: فکر می‌کنم در مقایسه با صداوسیما می‌‌شود گفت که شبکه نمایش خانگی امکانات بیشتری دارد، چه از نظر فنی و چه از نظر استفاده از چهره‌ها؛ مخصوصا بعد از کرونا که میدان بیشتری به سریال‌ها داده شد. با اینکه در چند سال اخیر به علت سوء‌مدیریت‌ها خیلی از افراد با‌سابقه دیگر با صدا‌و‌سیما همکاری نمی‌کنند، باز هم تلویزیون از نظر تنوع پیشگام است. چون هرچقدر که سرمایه‌گذاری در شبکه نمایش خانگی بیشتر باشد، ریسک‌پذیری هم کمتر می‌شود. در حالی که تلویزیون چون یک رسانه عمومی است و مدام به خوراک نیاز دارد، کارهای متنوع‌تری را در آن می‌بینیم. به سریال‌های شبکه نمایش خانگی در سال‌های اخیر اگر نگاه کنیم، می‌بینیم که از نظر تنوع کاملا محدود است. در پلتفرم‌ها بیشتر اسم‌گرایی اتفاق افتاده تا تنوع‌گرایی. چون تنوع از متن می‌آید و توجه به اهمیت متن کم کم دارد جا می‌افتد، تازه برای اولین بار برای سریال ملکه گدایان می‌بینیم که اسم نویسنده‌ها روی بیلبوردها رفته است. در این فضا بیشتر نام کارگردان‌ها اهمیت دارد، صرف نظر از اینکه متن چیست.

ما در سفارش‌های پلتفرم‌ها و تهیه‌کننده‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنند، می‌بینیم که همچنان دنبال فرمول‌های امتحان‌ پس‌داده‌اند و همچنان می‌ترسند از کلیشه‌ها دور شوند. این طرز نگاه هفتاد درصدش به خاطر تلقی‌‌ای است که از مخاطب وجود دارد و تنها سی درصدش به خاطر آن چیزی مخاطب واقعا هست، ایجاد شدده. مخاطب امروز کیفیت را خیلی خوب می‌فهمد. نگاه کنید! در حال حاضر سریال‌هایی داریم با حضور چهره‌های آشنا و با استفاده از فرمول‌های امتحان پس‌داده‌ی قبلی که نمی‌گیرند و رقابت را به سریال‌هایی با چهره‌های کمتر شناخته‌شده می‌بازند. به نظرم مخاطب امروز آن مخاطب سابقی که تهیه‌کننده‌ها هنوز تصور می‌کنند، نیست. البته آن مخاطبی که ما هم فکر می‌کنیم نیست و ظرفیت مثلا سریالی ایرانی با موضوع و رویکرد تاریک (Dark) نت‌فلیکس را ندارد. اما من خوشبین‌ام که در این موج جدید، که به دلیل کرونا شروع شد و پلتفرم‌ها را با تمام قوا وارد عمل کرد، بیش از گذشته ارزش متن و قصه مشخص خواهد شد. در آن‌سوی دنیا، سیر پیشرفت یک نویسنده، رسیدن به مقام تهیه‌کننده است؛ یعنی یک نفر از دستیاری نویسنده شروع می‌کند و در نهایت می‌رسد به اتاق فکر و تهیه‌کنندگی یک سریال. وقتی چنین نگاهی به اهمیت فیلمنامه در اینجا شکل بگیرد، آن‌وقت می‌توانیم امیدوار باشیم که اتفاق‌های خوبی بیفتد. 

گلصورت: به نظر می‌رسد که بازار ناگزیر به این نقطه رسیده که باید به متن اهمیت بیشتری بدهد. به هر حال صدا‌و‌سیما چون بودجه‌ی مشخص دولتی دارد، هیچوقت احساس نیاز نمی‌کند که برای به‌دست آوردن مشتری تلاش بکند. در صورتی که پلتفرم‌ها دارند برای این کار تلاش می‌کنند. همین موضوع این احساس نیاز را به وجود آورده و می‌بینیم که نسبت به مسائلی چون متن به مرور حساس‌تر شدند. پلتفرم‌ها در ابتدا رفتند سراغ چهره‌ها و به آن‌ها اعتماد کردند. اما فکر می‌کنم داریم از این مرحله هم عبور می‌کنیم. خیلی‌ها از شکست سریال‌هایی چون مردم معمولی و دراکولا از این جهت خوشحال شدند که به پلتفرم‌ها ثابت کرد مسئولیت‌پذیری در کار مهم‌تر از چهره بودن است و باید از اسم‌ها عبور کرد و به سراغ اندیشه‌ها و ایده‌های تازه رفت. مثلا سریال ترسناکی را که آقای آقاجانی ساخته‌اند، می‌توانیم محصول این دوران بدانیم. چنین سریال پیش از این امکان ساخته‌شدن نداشت، چه برسد به اینکه با تبلیغات گسترده به نمایش دربیاید. 

مهدی آقاجانی: من آنچه را پشت سر گذاشتم، معیار قرار می‌دهم. کار کردن در ژانر ترسناک حتی در سینما هم خیلی مشکل است و ما مسیری طولانی را برای رسیدن به این نقطه طی کردیم. مسئله‌ی نگران‌کننده این است که در ابتدا شاید درِ باغ سبز نشان بدهند، ولی هرچه جلوتر می‌ریم بحث محدودیت‌ها بیشتر خودش را نشان خواهد داد. تا همین جا هم خیلی خوشبین‌ام و چنین انتظاری نداشتم؛ فیلمنامه‌هایی که حتی در سینما رد می‌شدند، الان در شبکه نمایش خانگی امکان تولید پیدا کرده‌اند. با اینکه ممیزی‌ها دارد به ممیزی‌های تلویزیون نزدیک‌تر می‌شود و آلارم‌های نگران‌کننده‌ای وجود دارد، ولی من خوشبین‌ام و می‌بینم که تلاش‌هایی دارد اتفاق می‌افتد. مثلا فیلم‌نت دارد می‌رود به سمت ژانر‌های متفاوت و این اتفاق خوبی است. اما نگرانی‌هایی وجود دارد؛ مثلا اینکه اتفاقی که در گذشته برای فیلم‌های ویدیویی افتاد، اینجا پیش نیاید و بازار جوری اشباع نشود که بعضی از کارها فرصت دیده شدن پیدا نکنند. باید ببینیم چه می‌شود. 

گلصورت: آقای محمودی در مورد این نگرانی‌ها چه نظری دارید؟ مثلا اینکه محدودیت‌ها نرود به سمت صدا‌و‌سیما، فضا اشباع نشود و مهم‌تر از همه بی‌اعتمادی مخاطب‌ها به کیفیت تولیدات سینمای ایران در مورد سریال‌ها هم پیش نیاید. چون بعد از تعطیلی سینماها در کرونا، بیشتر عوامل سینما دلتنگ‌اش شدند تا مخاطبان و دیدیم که مردم حمایتی هم از این سینما نکردند. به نظرتان چطور می‌توانیم از این آفت‌ها دور بمانیم؟

امین محمودی: تقریبا با اکثر حرف‌های دوستان موافقم، ولی چون اصولا آدم خوش‌بینی نیستم، به این قضیه هم نمی‌توانم با خوش‌بینی نگاه کنم. دری که باز شده جذاب است و من را هم به وجد می‌آورد. آدم در ابتدا فکر می‌کند که ‌می‌تواند اتفاق‌های جذاب و غافلگیرکننده‌ای را رقم بزند. ولی فضایی که ما در آن کار می‌کنیم سیاست‌زده است. ما همین الان به علت محدودیت‌ها در قصه نوشتن برای شبکه نمایش خانگی به بن‌بست رسیده‌ایم. من این حرف را در اوج دوران سریال‌سازی می‌زنم که اتفاقا از هر زمانی کارهای متنوع و بیشتری در حال تولید است. این قضیه مثل حجاب در جامعه‌ی ماست که یک سانت، یک سانت عقب‌نشینی داشته. ما نیاز داریم تا تحول و اصلاحات عظیمی در جامعه‌مان رخ بدهد تا در کار ما هم نمود پیدا کند. مثلا الان خانم سلطانی رفته‌اند سراغ نوشتن یک تریلر. همه‌ی ما به خاطر سریال‌هایی که دوست داریم و از آن‌ها الگو می‌گیریم، مایل هستیم که فضاهای تازه‌ای را امتحان کنیم. اما چگونه می‌توانیم بدمنی را نشان بدهیم که قهرمان هم باشد؟ یعنی بدمنی که دچار هیچ‌گونه استحاله‌ای نشود. ما اگر بدمن داشته باشیم، نمی‌توانیم از استحاله دوری کنیم. بنابراین اتفاق جدیدی رقم نمی‌خورد، با اینکه می‌بینیم نگاه‌ها دارد تغییر می‌کند. مثلا من چند وقت پیش با مدیران یکی از پلتفرم‌ها جلسه داشتم و شنیدم که گفتند در موفقیت یک سریال متن از همه چیز مهم‌تر است. دوازده تا فاکتور برای موفقیت یک سریال شمردند و گفتند که مهم‌ترین فاکتور قصه است. خیلی خوشحال شدم، ولی غم توامان چه بود؟ قصه‌ی بعدی که از من می‌خواهند دوباره ملودرام عاشقانه است. همه‌اش دنبال ملودرام عاشقانه‌اند. پلتفرم چه گلی به سر ما زده؟ فرقش این است که اینجا فقط می‌توانید مثلث عشقی داشته باشید. حالا فرقی ندارد چه توی کار تاریخی باشد، چه درام روز و چه ترسناک! مثلث عشقی را یک‌بار باید ببریم بین‌گداها، یک بار باید ببریم بین ثروتمندها! مثلا من خودم سه تا طرح ارائه دادم که یکی‌اش فانتزی بود، اما این طرح یک‌بار توسط شورای داخلی پلتفرم قصابی می‌شود، یک‌بار توسط تهیه‌کننده‌ی کار و یک‌بار هم توسط کارگردان و کلی هم کلیشه بهش اضافه می‌شود و آخرش تبدیل می‌شود به یک ملغمه!

سعیدی: تهش ازش یک مثلث می‌ماند!

محمودی: آفرین! 

گلصورت: تازه مثلث عشقی با بازی بدون توپ! چون نمی‌شود چیزی را هم که نشان داد… .

محمودی: بعد من و حامد افضلی، همکارم، با هم صحبت می‌کنیم و می‌گوییم ما می‌خواستیم بریکینگ بد بسازیم، شد ملکه گدایان! حالا که پلتفرم از ما ملکه گدایان می‌خواهد دیگر کار بعدی‌مان قرار است چه بشود؟ چرا این‌قدر ازمان در قصه‌ها انتظار خاله‌زنکی دارند؟! برای همین خوشبین نیستم. می‌گویم باید اصلاحات ساختاری اتفاق بیفتد، از نگاه ساترا و ارشاد گرفته تا خود پلتفرم. حالا پلتفرم می‌آید و می‌گوید ما به اهمیت قصه پی بردیم. خدا خیرتان بدهد. اما چه کاری برایش کردید؟ پلتفرم باید بیاید امثال پویا سعیدی و پوریا کاکاوند را که کارشان پخش شده و موفق هم بوده، دور هم جمع کند و قرارداد بلندمدت باهاشان ببندد. باید بهشان به چشم کانون خلق و تفکر نگاه کند. می‌دانم که در نهایت آدم اصلی یک اثر کارگردان است، اما کانون خلق نویسنده است. نباید یک کارگردان را بگذارند کنار دست نویسنده و من را میرزابنویس او بکنند. این‌ که گفتم البته مصداق کار خودم نبود، ولی می‌بینم که چنین نگاهی وجود دارد. 

گلصورت: به هر حال شما افرادی هستید که توانسته‌اید از این سد رد و وارد این صنعت بشوید. بنابراین افراد زیادی شما را تعقیب می‌کنند. همین الان کلی طرح و نویسنده وجود دارد که پشت در مانده‌اند و نمی‌دانند چطور باید وارد بشوند. در مورد این مسیر توضیح بدهید تا ببینیم که چه اتفاقی افتاده. 

محمودی: البته ما خودمان لای در گیر کرده‌ایم فعلا و هنوز رد نشده‌ایم!

مطلب کامل را در مجله دنیای تصویر بخوانید.