بایگانی‌ها

تنهایی یک دونده استقامت

تنهایی یک دونده استقامت
تنهایی یک دونده استقامت

محمد جلیلوند

سال‌های پایانی دهه پنجاه و ابتدای دهه شصت، سال‌های عجیبی برای سینمای ایران بود چرا که هنوز قانون مدونی برای آن وجود نداشته و برخوردها کاملاً سلیقه‌ای بود. در این میان برخی از نیروهای تازه نفس سینمای آن سال‌ها خود آتش بیار معرکه شده و مشکلات زیادی به وجود می‌آوردند. حال در چنین شرایطی چاپ یک ماهنامه سینمایی آن هم برای چنین سینمایی، ریسکی بزرگ به حساب می‌آمد. کاری که مسعود مهرابی به عنوان صاحب امتیاز و مدیر مسئول با همراهی دو شریک خود هوشنگ گلمکانی و عباس یاری، انجام داده و ماهنامه فیلم را بنیان گذاشتند. مهرابی که فارغ التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک بوده و به عنوان کاریکاتوریست، چهارده نمایشگاه انفرادی برگزار و در چندین نمایشگاه بین المللی شرکت کرده و پنج کتاب هم در این زمینه تألیف کرده، با ماهنامه فیلم خدمت بزرگی به نسل‌های مختلف از دهه چهل و پنجاه تا حدودی شصت و هفتاد کرده که فیلم برایشان حکم یک دانشگاه را داشت. چرا که در آن ایام دسترسی به فیلم‌های روز هالیوود و سینمای اروپا بسیار دشوار بوده و تشنگان سینما با خواندن درباره آنها سیراب می‌شدند!. مهرابی برای سرپا نگه داشتن فیلم تلاش زایدالوصفی را انجام داده که برای نسل امروزی کاملاً عجیب به نظر می‌رسد. از نظارت روی گرافیک مجله در دهه شصت تا مراحل طاقت فرسای اخذ مجوز هر شماره چرا که فیلم تا شش سال از امتیاز دائمی نشر برخوردار نبود!

 نکته مهم دیگری که مهرابی را از متمایز می‌ساخت، سبک نقدنویسی او بود. نقدهایی با ادبیاتی کاملاً شفاف و فارغ از ملاحظات اقتصادی مجله که به هیچوجه خوشایند بدنه سینمای ایران نبود. به ویژه نقدهایی که روی فیلم‌های سفر جادویی، علی و غول جنگل و گربه آوازه خوان نوشته و بابت حضور دوباره نشانه‌های فیلمفارسی در سینمای کودک و نوجوان هشدار داد. موضوعی که یک دهه بعد مجید مجیدی به آن پرداخته و بابت صدای پای ابتذال اظهار نگرانی کرد. مهرابی پس از آن که نوشتن نقد را در مجله خودش کنار گذاشت، بیش از پیش به پژوهش در سینمای ایران پرداخته و هشت کتاب از خود بر جای گذاشت که هر کدام از آنها برای اهالی سینما منبع پژوهش به حساب می‌آید. از شاخص‌ترینشان هم می‌توان به تاریخ سینمای ایران و صد و پنج سال اعلان و پوستر فیلم در ایران اشاره کرد. البته به جز کتاب دوست داشتنی پشت دیوار رؤیا که سفرنامه جشنواره‌های سینمایی مهرابی را در برگرفته و نثری کاملاً مطابق با موضوع کتاب دارد و خواننده‌اش می‌تواند از لابلای سطور آن بخش مهمی از شخصیت درونگرای مهرابی را کشف کند.

مهرابی در سال‌های پایانی عمرش با وجود آن که همچنان در دفتر کارش در مجله فیلم حاضر شده و به موازات آن کارهای مربوط به کتاب‌هایش را پیش می‌برد، از آسیب‌های جسمی سال‌ها کار مطبوعاتی و طراحی و صفحه آرایی رنج می‌برد. بخش مهمی از این آسیب‌ها نیز مربوط به همان شش سال چاپ مجله فیلم با مجوز تک شماره و نگرانی و دلهره‌های ناشی از آن بود.  

حال در نخستین سالگرد درگذشت او که بدون شک خدمات فراوانی به حوزه ادبیات سینمایی و مطبوعات آن کرده، جای خالی‌اش را کاملاً حس می‌کنیم. جای خالی انسانی چند بعدی که قطعاً عرض زندگی‌اش بیش از طول 66 ساله آن بوده است. روحش شاد و یادش  گرامی.