بایگانی‌ها

خرده جنایت های خانوادگی

خرده جنایت های خانوادگی
خرده جنایت های خانوادگی

محمد جلیلوند

نمایشنامه نویسان با توجه به ساختار نمایشنامه، علاقه وافری به سایکودرام دارند و نمونه های فوق العاده ای را می توان لا به لای آنها پیدا کرد. «شب جنایتکاران» نوشته خوزه ترایانا یکی از همین دسته آثار است که هر چند در ردیف بهترین ها قرار نمی گیرد اما اثری قابل تامل است. به ویژه آن که خواننده نمایشنامه در دنیای واقعی هم گهگاه شاهد اتفاق های تلخ و تکان دهنده مشابه آن می شود. 

مهدی محبعلی که کارگردانی نمایش را به عهده دارد، تغییراتی را در ساختار نمایشنامه ایجاد کرده که مهمترینش تبدیل آن از دو پرده به چهار پرده است. نمایش هم قصه آشنایی دارد: پدر و مادری مستبد، سه فرزندانشان (کوکا، لالو و ببا) را به شکل سخت گیرنه ای بزرگ کرده و در خانه شان مقررات شکل بسیار سختگیرانه ای دارد. قصه هم از یک نقطه اوج آغاز شده و تماشاگر با دو جسد که رویشان پوشانده شده مواجه می شوند که در ادامه هر یک از این سه نفر از انگیزه های خود برای قتل حرف می زنند.

ترایانا فضای هولناکی را خلق کرده و به خوبی از مایه های روانشناختی در آن سود جسته است. هر یک از سه شخصیت نمایشنامه به شکلی درگیر آسیب های روانی بوده و به نوعی خود را در این کشتار خانوادگی محق می دانند. از میان آنها، لالو بهتر از کار درآمده و لایه های درونی بیشتری دارد. شخصیتی اسکیزوفرنیک که به مرور لایه های متعدد شخصیتی اش برای تماشاگر باز شده و کارگردان نمایش هم عمده تمرکز خود را روی او گذاشته است. لالو از آن دسته شخصیت های روانی جذابی است که به راحتی تماشاگر را به خود نزدیک کرده و به دلسوزی وادار می کند. در نقطه مقابل، کوکا قرار دارد که شخصیتی سرکوب شده داشته و در برابر رفتارهای خشونت آمیز پدر و مادرش رفتاری مطیعانه داشته است. روی دیگر سکه لالوی پرخاشگر که کنشمندتر از دوتای بقیه است. مابین آنها هم (ببا) جوان و کم سن و سال تر است که مابین لولا و کوکا گیر کرده و از هر کدام چیزی نصیبش شده است. به همین خاطر هم عدم تعادل ویژگی برجسته اوست.

محبعلی در طراحی میزانسن ها تلاش کرده تا آشفتگی حاکم بر شخصیت ها روی صحنه هم نمود داشته باشد. به همین خاطر هم در طراحی صحنه آن این آشفتگی در عین سادگی حاکم بوده و بازیگرها به خوبی خود را در این فضا پیدا می کنند. یکی از نکاتی که در کارگردانی کار به چشم می خورد، لایه لایه بودن صحنه است. به نحوی که در عمق صحنه، بازیگری مشغول کاری و بیان دیالوگ هایش است و در جلوی صحنه دو بازیگر دیگر مشغول بازی هستند. در عین حال هارمونی خوبی میان این سه برقرار بوده و صحنه بهم ریخته و شلخته جلوه نمی کند. در عین حال باید به ریتم بسیار خوب نمایش هم اشاره کرد که به هیچوجه مخاطب را در مدت زمان 65 دقیقه ای اش خسته نکرده و تا آخر با خود همراه می کند.

شب جنایتکاران کار پربازیگری نبوده و تنها سه بازیگر دارد که دوتای آنها (کوکا و لالو)، نقش بیشتری در پیشبرد داستان دارند. محمدرضا حسن زاده انتخاب فوق لعاده ای برای کوکا بوده و اشراف کاملی بر وجوه درونی نقش دارد. در عین حال طنز ظریف و گزنده ای در بازی اش دارد که اندکی فضای سیاه نمایش را تلطیف می کند. شیرین عطااللهی نیز به واسطه نقش لالو و اینکه عمده تمرکز نمایش روی اوست، کار  سختی در ایفای نقش خود داشته و به خوبی موفق به خلق یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی شده است.

نمایش شب جنایتکاران که وقفه های زیادی بین اجرایش به واسطه تعطیلی سالن های نمایش افتاده، فارغ از نقاط قوتی که به آن اشاره شد از این بابت که در روزهای سخت پیک پنجم کرونا و برای روشن نگه داشتن چراغ تئاتر روی صحنه رفته، قابل تقدیر است.