بایگانی‌ها

قصه ای کهنه در یک بسته بندی جدید!

قصه ای کهنه در یک بسته بندی جدید!
قصه ای کهنه در یک بسته بندی جدید!

 

محمد جلیلوند

قصه مرد دوزنه یکی از سوژه های قدیمی و دیگر نخ نما شده سینمای ایران است که از دهه چهل تا امروز بی وقفه مورد استفاده فیلمسازان قرار گرفته است. آن هم در ژانرهای مختلف از کمدی تا ملودرام که تقریبا عمده آنها هم فاقد ارزش و اعتبار سینمایی هستند. اما در یک دهه اخیر با تعدادی از فیلم های اینچنینی مواجه ایم که به دنبال تراشیدن دلیل برای تجدید فراش شخصیت محوری خود هستند!اینجا است که پای موضوعی به نام (طلاق عاطفی) که در سال های اخیر مورد توجه حوزه های علوم اجتماعی و روان شناسی قرار گرفته، به میان کشیده می شود. از جمله آنها نیز (زیر سقف دودی) ساخته پوران درخشنده است که فیلمی پیش پا افتاده از آب درآمده و به شکلی کاملا سطحی به موضوعی پیچیده پرداخته است. این روزها که کرونا سایه خود را روی ایران انداخته و سالن های سینما را به وضعیت نیمه تعطیل درآورده و بخش مهمی از بدنه تهیه کنندگان سینمای ایران نیز تمایلی به اکران فیلم های خود نشان نمی دهند، پلتفرم ها جور آنها را کشیده و فیلم های زیادی بی آن که رنگ پرده را دیده باشند، در اختیار مخاطبان آنها قرار می گیرد که فیلم (دریا موج کاکا) به کارگردانی علی سراهنگ یکی از تازه ترین آنها به حساب می آید.

نویسندگان فیلمنامه این فیلم که آگاه به کهنه بودن سوژه خویش بوده اند، بیشتر تمرکز خود را روی قرار گرفتن حوادث مختلف به شکل زنجیروار گذاشته و از همان ابتدا یک منحنی تنش رسم کرده اند که در آخر به اوج می رسد. برای مثال می توان به دعوای فریدون ((شوهر خواهر حسام/قهرمان فیلم)) جلوی دکه کوچکی که دختری جوان (کیمیا) آن را می گرداند، اشاره کرد. یک شروع خوب که از خلال آن تماشاگر با شخصیت های اصلی کار آشنا شده و خیلی زود نقطه عطف اول کلید می خورد. جایی که پدر کیمیا مرده و به وصیت او و خواست حسام، این با یکدیگر ازدواج می کنند. سراهنگ برای کشاندن قصه به تهران، بیماری دختر کیمیا از همسر اول معتادش را دستاویز قرار داده و کیمیا را وارد خانه ای می کند که حسام و همسر و فرزندانش در آن زندگی می کنند!. حدس زدن ادامه داستان برای تماشاگر آشنا به بدنه سینمای ایران کار دشواری نبوده و تنها کاری که فیلمساز انجام داده، خوش ریتم بودن فیلم و کیفیت فنی متوسط به بالای آن است. در پرداخت شخصیت ها هم نوعی شتابزدگی به چشم خورده و شخصیت ها اغلب فاقد لایه های درونی هستند. حسام که برای رفاه خانواده اش سالها سخت کار کرده، بهتر از بقیه از کار درآمده و تک افتادگی اش از خانواده را به خوبی در سکانس ورود او به خانه پس از سفری چندروزه، شاهد هستیم. اما در ادامه با یک تیپ کاملا آشنا و کلیشه ای مواجه می شویم که منفعلانه به دنبال یافتن راه حلی برای بحران پیش آمده می گردد. در طرف دیگر کیمیا هم شباهت تام و تمامی به کلیشه همیشگی زنان ساکت و مطیع فیلم های سی چهل سال پیش داشته و تنها در یک سوم پایانی اندکی کنشمندی از او دیده می شود. مصطفی پسر حسام هم وضع بهتری از این دو نداشته و جوان پرشروشور و ناآرام بارها تکرار شده را به تصویر کشیده است.  

سراهنگ در مقام کارگردان موفق تر از نویسنده فیلمنامه عمل کرده و به فیلمش ضرباهنگ خوبی بخشیده است. در عین حال در انتخاب بخشی از بازیگران فیلمش نیز هوشمندانه کار کرده که نمونه آن را در ((حسین محجوب/حسام)) و ((رویا افشار/معصومه)) می بینیم. به خصوص محجوب بازیگر بسیار کم کار این سال ها که در چند سکانس از دریا موج کاکا رگه هایی از روزهای درخشان دهه شصت و هفتادش را نشان می دهد. رویا افشار هم در نقشی که پیش از این هم مشابه اش را ایفا کرده و حتی سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را به دست آورده، راحت و روان ظاهر شده و به زندگی کردن در نقش نزدیک شده است.  

فیلم دریا موج کاکا که پنج سال پیش ساخته شده، با وجود قصه کهنه ای که دارد می توانست بهتر از اینها از کار دربیاید. منوط به این که فیلمساز به جای صدور مانیفست در باب جدایی عاطفی یک زوج میانسال آن هم به شکل دیالوگ!، باید آن را داخل قصه خود حل کرده و کشمکش میان شخصیت ها را به گونه ای برگزار می کرد که ذهن تماشاگر به تلاطم بیفتد. به گونه ای که خود را به جای آنها گذاشته و قضاوتشان کند. اتفاقی که متاسفانه در این فیلم رخ داده و تماشاگر را با فاصله از خود نگه می دارد.