بایگانی‌ها

مرثیه ای برای جیکوب

مرثیه ای برای جیکوب
مرثیه ای برای جیکوب

تکتم نوبخت

«دفاع از جیکوب» به این دلیل در مقایسه با سریال های دیگر متعلق به ژانر جنایی –حقوقی که در سالهای اخیر هم بسیار مورد توجه بوده، مسیر متفاوتی را می رود که به جای تمرکز بر راز یک جنایت به اثرات هولناک مقوله «اتهام  به قتل» در میان اعضای یک خانواده می پردازد و بر روی  روند احساسات متناقضی دست می گذارد  که یک پدر و مادر در مورد هویت واقعی فرزندشان به عنوان یک قاتل تجربه می کنند. دفاع از جیکوب درباره آسیب شناسی «اتهام به قتل» است تا اینکه قصد داشته باشد پازل راز یک قتل را بسازد.این سریال با طرح یک پرسش کار خود را آغاز می کند: «آیا جیکوب قاتل است؟» سوالی که انتظار می رفت دستکم در اپیزود پایانی پاسخ روشنی برای آن باشد اما با پایان یافتن سریال این معما نه تنها برای پدر و مادر جیکوب حل نشده که بی گناهی یا گناهکار بودن جیکوب همچنان برای  مخاطب  هم مبهم باقی می ماند. در واقع در اپیزو پایانی که متعلق به گره افکنی ها برای  یک سریال هشت قسمتی است «دفاع از جیکوب»  پرسش های تازه ای درباره سیر شخصیت لاری و اندی، والدین جیکوب مطرح می کند که برای یافتن پاسخی دقیقی برای آن باید تمام وقایع سریال را در هفت اپیزود دیگر از نظر بگذرانیم.

عمده روایت «دفاع از جیکوب» بر اساس رفت و برگشت های به گذشته است، جایی که اندی، پدر جیکوب، با ظاهری مرتب اما چهره ای در هم شکسته در محضر دادگاهی که هنوز ماهیت آن برای ما معلوم نیست به سوالات دادستان پاسخ می دهد. شیوه روایتی که با وقفه های پیاپی در روایت اصلی با سکانس های دادگاهی و از همان  اپیزود اول پیچیدگی و ابهام در موقعیت ها را  نمایندگی می کند. بخش مهمی از این ابهام را موسیقی و تیتراژ ابتدایی به عهده دارد. موسیقی ای که هم ویژگی لازم برای یک محتوای مشخصا جنایی را دارد هم از طرفی  با لحنی از حزن حکایت از یک اندوه بی تمام و یک پایان تراژیک دارد. هر چند سریال سعی دارد این پایان غم انگیز را با فاصله گرفتن از پایان بندی منبع اقتباسش  تا اندازه ای برای مخاطبان تعدیل کند اما همچنان به ایده اصلی آن وفادار است. «دفاع از جیکوب» که بر اساس کتابی  به همین نام نوشته ویلیام لاندی ساخته شده  با اینکه  مسیر متفاوتی را  در شخصیت پردازی هایش به خصوص شخصیت لاری از نقطه آغاز تا نقطه ای که به  فروپاشی روانی می رسد، طی می کند اما در طراحی موقعیت ها -موقعیت ها که به طور مداوم در گناهکار/ بیگناه شناساندن جیکوب در رفت و آمد است- به موازات کتاب پیش می رود.

در کتاب ویلیام لاندی تمرکز بر روانشناسی شخصیت لاری و روند شک کردن او به پسرش به عنوان یک قاتل پر رنگ تر است و در قسمت هایی از داستان که از زاویه دید او و با بازگشت به کودکی های جیکوب روایت می شود، بخش هایی که عمده آن در سریال حذف شده است، به درک بهتری از درماندگی مادری که  فکر می کند پسرش چهارده ساله اش می تواند یک قاتل باشد می رسیم. اندی نقطه مقابل لاری است و لحظه ای به قاتل بودن جیکوب، پسر بچه ای که می تواند ژن قتل را از پدربزگش به ارث  برده باشد، فکر نمی کند، و یا حتی انگیزه های پسرشان برای میل به خشونت را که  توسط لاری مطرح می شود، رد می کند.  به همین دلیل تردید او  درباره جیکوب درست در بزنگاه داستانی پایانی، جایی که راز جیکوب در دادگاه فاش می شود، به اندازه ای باور پذیر و تاثیر گذار هست که مخاطب را همراهش کند.

سریال «دفاع از جیکوب» در هشت اپیزود خود با یک خط داستانی اصلی پیش می رود و به هیچ پیرنگ فرعی ای شاخ و برگ نمی دهد. یکی از این داستان های فرعی و در واقع تنها داستانی که از روایت اصلی جداست متعلق به راز اندی است و پدری که سالها را به جرم ارتکاب به قتل یک دختر جوان در زندان به سر کرده است. خرده پیرنگی متعلق به اندی و پدرش که اگر چه با تمام شدن سریال ناتمام و بلاتکلیف رها می شود اما با وارد شده به پیرنگ اصلی که اتهام به جیکوب است تاثیر گذار و پر قدرت عمل می کند.  علاوه بر این بخش هایی از داستان با تاکید بر پنهانکاری های خانواده ای سه نفره پیش فرض هایی درباره «خانواده ی شاد» را به چالش می کشد. در ابتدای سریال در سکانس دادگاه دادستان از اندی می خواهد که تعریفی از خانواده خود ارائه بدهد و او یک خانواده شاد را به عنوان  تعریفی از نحوه زیست شان قبل از اتهام قتل جیکوب مطرح می کند. اما در واقع همه فرجامی که سریال می خواهد به آن برسد مرز باریک میان خوشبختی و فلاکت است. این همان چیزی است که جیکوب در قالب داستانی کنایی در سکانسی در ماشین برای خانواده اش تعریف می کند. داستان کشتی ای که به یک کوه یخ بر می خورد اما در واقع در تمام مدت کوه یخ در زیر کشتی همراه سرنشینان آنها بوده است و فقط در نقطه ای سر از  آب بیرون کرده  و در جلوی آنها نمایان شده است. همانطور که  اتهام به جیکوب برای قتل همکلاسی اش  نقطه ای آغازی می شود برای آشکار شدن واقعیت های هولناک زندگی یک خانواده.  سازندگان سریال علاوه بر بخشی که تیکه بر روایت دارد، در اجرا و فرم نیز فضاسازی متناسب با تغییر روند این خانواده را از وضعیت سکون به فروپاشی به خوبی بازسازی می کنند.