بایگانی‌ها

صداها

صداها
صداها

محمد جلیلوند

 

سینمای کوتاه این روزها رونق فوق العاده ای گرفته و بخش مهمی از نیروهای فنی سینمای ایران را به سمت خود کشانده است. اتفاقی که هم می تواند به نفع آینده سینمای ایران شده و هم آسیب هایی را با خود به همراه داشته باشد. یکی از جاهایی که می تواند به عرضه بهتر و دیده شدن هرچه بهتر فیلم های کوتاه کمک کند، گروه سینمای هنر و تجربه است. انتخاب چند فیلم و قرار دادن آنها در یک بسته برای اکران، اتفاق ویژه ای برای این گروه از سینماگران به حساب می آید. بسته فیلم کوتاه «شکست زمان» شامل شش فیلم کوتاه که این روزها در حال اکران در سالن های هنر و تجربه است، تازه ترین نمونه در این باب است که می تواند برای مخاطبان این دسته از آثار جذابیت هایی داشته باشد. 

«ورای سکوت»  ساخته آذر تجلی از جمله فیلم های خوش ساخت و جذاب این بسته به حساب می آید که با وجود زمان هشت دقیقه ای اش کاملا ساختار کلاسیک دارد. درست برخلاف جریان عمده سینمای کوتاه که عموما به سمت فرم رفته و قصه گویی را در وهله های بعدی اهمیت قرار می دهند. ورای سکوت قصه ای ساده و دو خطی دارد که هیچ نقطه عطفی در فیلمنامه اش نداشته و کاملا مینی مالیستی به نظر می رسد. قصه فیلم که از نیمه شب آغاز شده و دم دمای صبح به آخر می رسد، درباره زنی است که بی خواب شده و هر صدای کوچکی آرامشش را برهم می زند. نکته کلیدی داستان و در حقیقت برگ برنده آن هم همین موضوع ساده و پیش پا افتاده است که به راحتی قابلیت به جنون رساندن شخص بی خواب شده را دارد. از طرف دیگر، مخاطب از هر طبقه و گروه سنی با قصه و قهرمان آن همذات پنداری کرده و به راحتی خود را جای او قرار می دهد.

تجلی در نخستین فیلم کوتاه خود، به شکل مطلوبی از فضای خانه بهره گرفته و روی جزییات کار کرده است. برای مثال هم می توان به تابلوی پرتره واژگون شده از چهره قهرمان فیلم اشاره کرد. در عین حال از مانور روی صداهای مختلف به ویژه صداهای بیرون از خانه پرهیز کرده تا حواس تماشاگر تمام و کمال به تک و توک صداهای داخل خانه معطوف شود.

ورای سکوت با توجه به قصه اش که در بخش کوچکی از یک خانه می گذرد، دکوپاژ سختی داشته و قاب های درخشانی دارد که بخشی از آن مدیون حضور مسعود سلامی در مقام مدیرفیلمبرداری است. حضور بازیگران سرشناس سینمای ایران در فیلم های کوتاه، اتفاق فوق العاده ای است که می تواند نور بیشتری روی این بخش از سینما انداخته و مخاطبان بیشتری را به سمت آن بکشاند. حضور (مهتاب کرامتی) در ورای سکوت را می توان در همین راستا به حساب آورد. او در این فیلم تعمدا از بازی کردن پرهیز کرده و دوز واقعگرایی آن را بیشتر و بیشتر کرده تا جایی که به نظر می رسد در شخصیت حل شده است. کاری که یک بازیگر آماتور برای اجرای آن با موانع زیادی مواجه بوده و در بهترین حالت به سمت خامی هایی از جنس نابازیگری می رود.

تولیدات سینمای ایران از فیلم کوتاه تا بلند عموما با مشکل پایان بندی مواجه بوده و اغلب پایان های باز نیز از آن نشات گرفته است. ورای سکوت یک پایان بندی خوب و کاملا فکرشده دارد که مهتاب کرامتی نیز نقش غیرقابل انکاری در کیفیت درخشان آن دارد. جایی حوالی سپیده دم که قهرمان فیلم نمی داند با این صدای مزاحم آخری چه کرده و چگونه آن را به مانند صداهای مزاحم دیگر خاموش کند!