بایگانی‌ها

خام دستانه یا بی‌نظیر

تراژدی سیاهان
تراژدی سیاهان

ترجمه:اردوان وزیری

لسلی فلپرین(هالیوود ریپورتر)

توری و لوکیتا احتمالا غم‌انگیزترین فیلمی است که ژان پی‌یر و لوک داردن برادران نویسنده-کارگردان-تهیه‌کننده تا به حال ساخته‌اند.در حالی‌که بسیاری از فیلم‌های قبلی آن‌ها حداقل با اندکی امیدواری و آرامش همراه بود این‌‌بار هیچ‌‌کدام از آن امیدواری‌ها در اثر جدید دو برادر فیلم‌ساز بلژیکی به چشم نمی‌خورد.داستان فیلم روایت‌گر دو مهاجر آفریقایی زیر سن قانونی است که برای گذشتن از مرز خودشان را خواهر و برادر جا می‌زنند.اما این بچه‌ها به‌طور ناخواسته به دنیای زیرزمینی جرم و جنایت کشیده می‌شوند تا بدهی‌های‌شان را بپردازند و پولی که به شدت به آن نیاز دارند برای خانواده‌های خود بفرستند.خوش‌بینانه‌ترین چیزی که می‌توانید درباره فیلم بگوئید این است که تراژدی که این اثر بی‌وقفه به سمت آن حرکت می‌کند کاراکترهایی را که در پایان فیلم بسیار دوست‌شان داریم نابود نمی‌کند و از بین نمی‌ برد.و کماکان این فیلم شاید جذاب‌ترین اثر برادارن داردن از نظر احساسی باشد،یک تراژدی که با نهایت شفافیت و وضوح روایت می‌شود و بر دو پروتاگونیست متمرکز است که کاملا شایسته هم‌دلی و هم‌دردی ما هستند.فیلم به جزئیات چگونگی رسیدن آن‌ها به بلژیک و این‌که آیا واقعا لایق ماندن هستند یا نه نمی‌پردازد،اگرچه کاملا آشکار است که دو فیلم‌ساز در سمت بچه‌ها می‌ایستند.تمام چیزی که واقعا باید بدانیم این است که آن‌ها اساسا بچه‌هایی خوب و برای هم -اگر نه در مقابل مسئولان رسمی دولت- صادق و درست‌کار هستند و با چنان شدتی از همدیگر مراقبت و نسبت به هم احساس تعهد می‌کنند که کم‌تر برادرها و خواهرهای خونی به پای‌شان می‌رسند.جزئیات،نقش‌آفرینی‌ها،نکات فنی،ساختاری و اجرایی این اثر در حد کمال است.

پیتر بردشا(گاردین)

برادران داردن دوباره به بخش رقابتی کن بازگشته‌اند،جایی که طی چند دهه افتخارات زیادی کسب کرده‌اند.اما برای من،پویایی آثار آن‌ها طی سال‌های اخیر افت کرده و گاهی اوقات به‌رغم تحقیقات عمده‌ای که برای فیلم‌نامه‌های‌شان انجام داده‌اند نوعی خام‌دستی در پلات آثار آن‌ها مشاهده می‌کنم.به عنوان مثال در همین فیلم صحنه‌ای وجود دارد که به‌شکلی عجیب و باورنکردنی سرسری است و طی آن یک نفر باید بیهوش شود و این از طریق یک یا دو بار ضربه زدن به سر با وسیله‌ای سنگین حاصل می‌شود،استعاره‌ای که تصور می‌کردم با برنامه‌های تلویزیونی دهه هفتاد مخصوص بچه‌ها از بین رفته است.پایان فیلم نیز از نظر اجرا تا اندازه‌ای ساده‌انگارانه و ابتدایی است،اگرچه نه از منظر دلالت آن درباره بی‌رحمی مردمی که از مهاجران آسیب‌پذیر و درمانده بهره‌کشی می‌کنند.به‌رغم همه این‌ها من کماکان به ضربان قلب ایده‌آلیسم،ضرورت و قدرت این فیلم واکنش نشان دادم.تمثیلی ساده از نابرابری و بی‌عدالتی نسبت به آدم‌های به حاشیه رانده شده و ناتوان در قلب اروپای مرکزی.با توجه به این‌که به نظر می‌رسد بخش اعظم سینمای امروز به خلق کنایه،سردی و بی‌تفاوتی محدود شده برادران داردن ازجمله فیلم‌سازانی هستند که اعتقاد دارند سینما باید معنایی داشته باشید و در جهان واقعی مداخله کند.