بایگانی‌ها

رومی، زنی سازش ناپذیر

رومی، زنی سازش ناپذیر
رومی، زنی سازش ناپذیر

ترجمه:ارغوان اشتری 

رومی اشنایدر می‌گفت که همه اینها را مدیون لوکینو ویسکونتی است. این هنرپیشه که در سال 1938 در وین متولد شد و 43 سال بعد در پاریس درگذشت، به این موضوع اشاره داشت که چگونه کارگردان «یوزپلنگ» ویژگی ورای یک دختر زیبایی در سه گانه فیلم های« سیسی» ساخته ارنست ماریشکا در او دیده بود که داستانش در مورد ملکه الیزابت اتریش بود. او با «سیسی» جهان را در اواخر دهه 1950 مسحور کرد و متعاقباً آلن دلون را. در سال 1961، دلون و اشنایدر زوج طلایی اروپا بودند و ویسکونتی به اصرار بازیگر فرانسوی، این زوج را در نمایشنامه «حیف که او فاحشه است» اثر جان فورد نمایشنامه نویس دوران الیزابت مقابل هم قرار داد. نمایشنامه درباره یک رابطه عاشقانه ناممکن بود که دست آخر دو عاشق را به پای چوبه مرگ می‌برد.
.
نه دلون و نه اشنایدر تا به حال روی صحنه نرفته بودند، اما این نمایشنامه آنقدر موفقیت آمیز بود که کسانی که آن را دیدند هنوز درخشش بین این زوج را در تئاتر پاریس به خاطر می آورند. ویسکونتی گفته بود او فقط با اجرای این نمایش موافقت کرده است تا بتواند با هر دوی آنها کار کند و برخی از احساسات غیرقابل مهار را به واسطه آنها رها کند. آریستوکرات پیر کمونیست در مورد چنین چیزهایی بسیار می دانست.
.

اشنایدر مرکز توجه یک نمایشگاه در سینماتک فرانسه بوده و مستندی درباره زندگی او توسط لوسی کاریس با نام، Romy Femme Libre، رومی زن آزاد،در جشنواره فیلم کن 2022 به نمایش درآمد. همچنین در جشنواره کورساژ، به کارگردان ماری کروتزر اتریشی نمایش داده شد که به زندگی ملکه اتریش ؛ سیسی می پرداخت.

.
مستند «رمی » شاید مستند بزرگی نباشد، اما اهمیت چندانی ندارد. مطالب بسیار مغفولی وجود دارد و هر کسی می‌تواند ساعت‌ها به تماشای عکس‌ها و گوش دادن به مصاحبه‌های زنی بپردازد که خودانگیختگی و فتوژنیک بودنش بی‌نظیر است. 
اشنایدر در یکی از بهترین بخش‌های فیلم می‌گوید: «از نگاه کردن به خودم در آینه خسته شده‌ام.» چهره او چهره ای بود که در آن اروپای قدیم و جدید به طرز بی‌سابقه‌ای در هم ادغام شده، تا جایی که سلیقه‌ای به ظرافت و پیچیدگی ویسکونتی هم نمی‌توانست از آن چشم پوش بپوشد.
.

والدین اشنایدر بازیگر بودند و قدم گذاشتن در مسیر آنها برای رومی چیزی فراتر از یک حرفه بود: یک ضرورت بود. هر دو از طرفداران آدولف هیتلر بودند و حتی در فیلم های خانگی با پیشوا بازی می کردند. آنها تابستان را در نزدیکی محل اقامت پیشوا گذراندند و ماگدا اشنایدر یکی از بازیگران مورد علاقه هیتلر بود. وقتی جنگ جهانی دوم به پایان رسید، والدین اشنایدر خود را بیکار دیدند و سال ها طول کشید تا انگ حمایت از نازی‌ها را پاک کنند.این ماگدا بود که رومی را تشویق کرد تا در کنار او بازی کند و آنها در سه گانه سیسی نقش مادر و دختر را بازی کردند. اما در همان زمان، ستاره مگدا رو به زوال بود، و ستاره رومی شروع به درخشش کرده بود و نقش او به عنوان ملکه اتریش ، رومی را به نماد محبوب اواخر دهه 1950 تبدیل کرد.

اشنایدر اهل سازگاری نبود و همانطور که عنوان مستند بیان می کند، عمیقاً آزاد بود، به زودی احساس کرد که باید بال های خود را باز کند و به دنبال تغییر باشد. تغییر موضوع تکراری در طول زندگی اشنایدر است. زمانی که به پاریس نقل مکان کرد، زندگی حرفه ای او تغییری اساسی کرد. با دلون آشنا شد که در آن زمان به اندازه او مشهور نبود و اختلاف طبقات اجتماعی آنها منتهی به رابطه طوفانی شد که تنها با گذشت زمان به درک تازه ای از هم رسیدند ، با اصرار دلون سال ها پس از پایان یافتن رابطه شان در «استخر» ساخته ژاک دوره در سال 1969 مقابل هم ظاهر شدند.

.
اشنایدر همیشه پیشرو بود و هرگز سعی نکرد پیوندهای گذشته خانواده اش با نازی ها را پنهان کند. در واقع، این موضوع به یکی از شدیدترین جنگ های او تبدیل شد. علناً در مورد آن صحبت کرد و به بازی در فیلم هایی درباره هولوکاست اشاره می کرد. فیلم های او تحت هدایت کلود سوته در دهه 1970 تبدیل به فیلم‌هایی شدند که به بهترین شکل حرفه‌ و ویژگی‌های رومی اشنایدر را به‌عنوان زنی آزاد که از هیچ‌کس، از جمله جنبش‌های فمینیستی خسته نمی‌شد، شکل داد. او شوهران و معشوقی داشت، او هرگز اتریشی، آلمانی یا فرانسوی شناخته نشد و بدون اینکه لبخند درخشان خود را از دست بدهد، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا هر کاری که می خواست انجام دهد.

هری ماین، شوهر اول اشنایدر، در سال 1979 خودکشی کرد. هری همچنین از افسردگی مزمن در اثر شکنجه شدن توسط نازی ها در جوانی رنج می برد. در ژوئیه سال 1981، در سن 14 سالگی، پسر این زوج، دیوید، ، پس از تلاش برای بالا رفتن از حصار میخ دار در خانه ناپدری خود در پاریس جان باخت. او لیز خورد و شریانش سوراخ شد. زندگی اشنایدر نابود شد. او به قرص و الکل معتاد شد و از مشکلات روانی رنج برد و یک سال بعد در 29 مه 1982 در خانه خود در سن 43 سالگی درگذشت. اگرچه مرگ او به خودکشی مشکوک بود، اما بازپرس فرضیه خودکشی را رد کرد و مرگ او را ایست قلبی دانستند. رومی اشنایدر در طول فیلمبرداری آخرین فیلم خود، رهگذر، درخواست کرده بود که یک یادگاری به تیتراژ اضافه شود: «برای دیوید و پدرش».