بایگانی‌ها

یک نوآر موفق

یک نوآر موفق
یک نوآر موفق

 

 

مازیار وکیلی

بومی کردن برخی ژانرها در سینمای ایران کار بسیار سختی است. خصوصاً ژانرهایی که ریشه در فرهنگ ایرانی نداشته باشند و مستقیماً از هالیوود به عاریت گرفته شده باشند. نوآر یکی از آن ژانرها است. نوآر ریشه در جامعه آمریکای دهه چهل میلادی دارد. دهه‌ای که این کشور درگیر مشکلات فراوانی بود و همین موضوع باعث شد جامعه آمریکا را بدبینی فزاینده‌ای فرا بگیرد. از دل این بدبینی با گرته برداری از اکسپرسیونیسم آلمانی فیلم‌هایی جنایی/پلیسی ظهور کردند که بعدها به فیلم نوآر معروف شدند. نوآر دارای ویژگی‌های روایی و بصری خاصی بود. فیلم نوآر عموماً داستان‌هایی بدبینانه را روایت می‌کرد که پایانی تلخ و شوکه کننده داشتند. به لحاظ بصری هم نوآرها عمدتاً به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری می‌شدند و قاب‌بندی‌ها در فیلم‌های این ژانر اکثراً به صورت مورب و شکسته انجام می‌گرفت تا احساس عدم ثبات و عدم تعادل را به بیننده منتقل کند. ژانر نوآر دارای شخصیت‌های ثابتی مانند زن فتانه (فم فتال) است که بومی کردن این ژانر را در سینمای ایران دشوار می‌کند. به همین خاطر است که معدود تلاش‌های کارگردانان سینمای ایران برای ساختن یک فیلم نوآر اغلب با شکست مواجه شده است. اما پیتوک ساخته سید مجید صالحی از این قاعده مستثنی است. ما در پیتوک برای اولین بار یک نوآر ایرانی می‌بینیم که ضمن رعایت قواعد ژانر و ارجاع به فیلم‌های محبوب آن (شروع فیلم یادآور سانست بولوار بیلی وایلدر است) به شکل درستی بومی شده است. مهم‌ترین برگ برنده پیتوک همین بومی سازی درست ژانری است که بسیار سخت بومی می‌شود. ما در پیتوک با یک فیلم بی‌هویت که فقط اسامی شخصیت‌ها ایرانی است طرف نیستیم بلکه با فیلمی طرفیم که داستان آن کاملاً برآمده از فرهنگ و مناسبات ایرانی است. رعایت همین نکته هم باعث شده که پیتوک برخلاف سایر فیلم‌های ایرانی که در این ژانر ساخته شده‌اند یک فیلم موفق باشد.

ما در پیتوک مانند هر فیلم نوآر موفقی با یک شبکه دقیق و ظریف از روابط مواجه هستیم که با دلایل منطقی و اصولی شخصیت‌ها را به هم مرتبط می‌کند و سرنوشت آن‌ها را به هم گره می‌زند. مثلث مهام(با بازی درخشان هادی حجازی‌فر)، فروغ (با بازی مهتاب کرامتی)، علا(با بازی احسان بذلی) مثلثی به شدت ملموس و انسانی است که به خوبی شخصیت‌های اصلی را در تقابل با یکدیگر قرار می‌دهد و با تکیه بر همین تقابل داستان متفاوتش را روایت می‌کند. مهام قدرت‌طلب و رمانتیک (که تصمیم‌هایش مسیر داستان را تعیین می‌کند)، فروغ زخم خورده و بی‌پناه (که فم فتال پیتوک است) و علا (که از همان صحنه آغازین مشخص می‌شود یک قربانی است) سه راس مثلث داستانی فیلم را تشکیل می‌دهند. نویسندگان پیتوک با هوشمندی تمام به کنش‌های سه شخصیت اصلی ابعادی عاطفی بخشیده‌اند (علا برای فروغ جایگزین برادر از دست رفته‌اش می‌شود) و همین موضوع باعث شده تا درگیری میان شخصیت‌ها جذابیت دو چندانی پیدا کند. جذابیتی که به اجرای فیلم هم راه پیدا کرده و پیتوک را تبدیل کرده به فیلمی سرد (فیلمبرداری فیلم بسیار تیره و تار است و اکثر سکانس‌های فیلم در شب اتفاق می‌اُفتد) که درگیری عاطفی میان شخصیت‌هایش را به شکلی مینی‌مال و با کمترین تاکید نمایش می‌دهد. بازی‌های فیلم همگی خوب هستند. هادی‌حجازی‌فر قلب تپنده فیلم است. مهتاب کرامتی بعد از مدت‌ها یک نقش حقیقتاً پیچیده را با ظرافتی حیرت‌انگیز بازی می‌کند و بازیگر جوان و تازه کار فیلم یعنی احسان بذلی هم نقش یک جوان ساده و زخم خورده جنوب شهری را با کمترین اغراق به خوبی بازی می‌کند. مجموع این عوامل باعث شده تا پیتوک اولین فیلم نوآر موفق سینمای ایران باشد. فیلم نوآری که برخلاف نمونه‌های پیش از خود تبدیل به یک کمدی ناخواسته نشده است.