فیلم تازه دارن آرونوفسکی چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. اما بازی برندن فریزر توجه تماشاگران و منتقدان را در «نهنگ» جلب کرد.
ترجمه:اردوان وزیری
تایم(استفانی زاچارک):
در نهنگ فیلم جدید دارن آرونوفسکی،برندن فریزر نقش چارلی را ایفا میکند؛مردی که زندگی را رها کرده و همین امر بر شیوه خوردن و مواد غذایی که مصرف میکند تاثیر گذاشته است.او هر شب پیتزا سفارش میدهد و آرامش و تسلای خود را در انبوهی از ساندویچهای بزرگ و جعبههای پر از مرغ سوراخی جستوجو میکند.او مربی نویسندگی است که فقط از طریق آنلاین کار میکند و برای اینکه شاگردانش او را نبینند دوربین خود را خاموش میکند.این بهخاطر بیماری چاقی مفرط چارلی است:او قادر نیست بدون واکر یا صندلی چرخدار راه برود.چارلی درواقع هرگز از خانه بیرون نمیرود،حتی برای مراجعه به پزشک.او بیمه درمانی ندارد و نزدیکترین دوستش پرستاری است که خوشبختانه سر بزنگاه به داد او میرسد.این داستانی است درباره آدمی که در رنج عمیقی به سر میبرد و فیلم بهواسطه نقشآفرینی دردمندانهی فریزر در مواقعی به شدت تاثیرگذار است.
درامی است درباره اینکه غم و اندوه چگونه میتواند زندگی ما را زیر و رو و از کنترلمان خارج کند،داستانی که همدلی ما با کاراکتر اصلی را برمیانگیزد. چارلی سالها قبل همسر و دختر هشت سالهاش(الی) که او را هرگز نبخشیده رها کرده است،خصوصا به این دلیل که آنها را به خاطر یک مرد،عشق زندگیاش،که مدتهاست از دنیا رفته رها کرده بود.غم و اندوه چارلی و چیزهایی که به عنوان اشتباهات زندگیاش میبیند او را سرشار از اضطراب و گناه کرده و او را به جایی رسانده که میداند اضافه وزنش در حال کشتن اوست.اما اینها نهنگ را به یک فیلم عالی یا حتی بهویژه یک فیلم خوب بدل نمیکنند.البته فیلم که توسط متیو لیباتیک،فیلمبردار همیشگی او تصویربرداری شده برای نمایش ناامیدی چارلی و فقدان کامل نور در زندگیاش با ظاهری تیره و تاریک فیلمبرداری شده است.نهنگ لااقل فیلم متفاوتی در کارنامه آرونوفسکی است و لاف و گزاف و خودستاییهای فراوانی در ملالآوری و دلتنگی مفرط شیوه او دیده میشود.بدن چارلی در اکثر نماها به قاب تصویر محدود میشود تا به ما گوشزد کند زندگی او تا چه حد محدود است.آرونوفسکی در این فیلم برروی خط ظریفی بین شفقت و بهرهکشی راه میرود.حتی اگر از این کار منظور خوبی داشته باشد، باز هم هرازگاهی از آن خط می گذرد.