بایگانی‌ها

صید در پی صیاد

صید در پی صیاد
صید در پی صیاد

در شماره جدید دنیای تصویر، بخش «برداشت بلند» اختصاص پیدا کرده به «تصمیم به رفتن» آخرین ساخته پارک چان-ووک و مرور کارنامه سینمایی این فیلمساز سرشناس کره‌ای. در ادامه بخشی از مطالب این پرونده را مرور می‌کنیم. 

 

صید در پی صیاد

درباره «تصمیم به رفتن» آخرین ساخته پارک چان-ووک

حسین جوانی

«پارک چان -ووک مأموریتی سخت را برای خود در نظر گرفته؛ تعریف کردن داستانی که درک آن به جای درک خط داستانی منوط به درک درونیات شخصیت‌هاست. به عبارت دیگر، تنها تماشاگرانی با فیلم همراه می‌شوند و پایان آن را متوجه خواهند شد که به جای پیگیریِ خط داستانی، به دنبال درک چرایی به وجود آمدنِ رابطه‌ی عاطفی میان دو شخصیت اصلی باشند. پارک داستان جنایی پُرپیچ‌وخمی را ‌با چاشنی‌های خوشمزه برای ما تدارک دیده اما تمرکز اصلی‌اش روی چیز دیگری است. اینکه دقیقا چه اتفاقاتی می‌افتد تا سو-ره (با بازیِ تانگ وی) دل‌باخته‌ی هه-جون(با بازیِ پارک هه-ایل) می‌شود و برعکس…»

 

می‌خواستم فیلمی‌کلاسیک بسازم

روایت پارک چان-ووک از «تصمیم به رفتن»

 

گردآوردی و ترجمه: امیرحسین موسوی

پارک چان-ووک: «…با فیلم آرامی ‌رو‌به‌رو هستیم که ثبات درونی‌اش را نمی‌توان از طریق ظاهرش تشخیص داد. می‌خواستم راه استادان بزرگ‌ سینمای کره را دنبال کنم. بنابراین سعی کردم ظاهر کلاسیک‌تری به فیلم بدهم. اما همان‌طور که گفتم، من بسیار کنجکاو هستم که ببینم مخاطب چه واکنشی خواهد داشت، زیرا می‌دانم این چیزی نیست که مردم از من انتظار دارند. 

فیلم واقعا در مورد روابط بالغانه و انسانی است. “تصمیم به رفتن” مناسب کسانی است که کسی را از دست داده‌اند یا مجبور شده‌اند کسی را رها کنند. برای کسانی است که تجربه‌ی داشتن رابطه‌ای عاشقانه را همراه با تمامی ‌ظرافت‌ها و احساسات دشوارش از سر گذرانده‌اند. در طول زندگی تغییرات روانی بسیار پیچیده‌ای برای شما اتفاق می‌افتد. گمان می‌کنم که برای فهمیدن و لذت بردن از فیلم باید تجربه بیشتری از زندگی داشته باشید…»

 

ظرافت بی‌رحمانه

مروری بر کارنامه سینمایی پارک چان ووک

 

 

درباره «همکلاسی قدیمی»

بهمن شیرمحمد

«چرا این برزخ دست از سر این آدم‌ها بر نمی‌دارد؟ و چرا گستره‌ی انتقام تا به این حد وسیع است که نه تنها اوته سو بلکه خانواده‌ی او را نیز در بر می‌گیرد؟ شاید برایتان جالب باشد که بدانید پارک چان-ووک در سئول بزرگ شده اما متولد کره شمالی است و کره شمالی قانون عجیبی درباره مجازات دارد: بر اساس این قانون اگر شخصی به عنوان مجرم و خائن شناخته شود تمامی اعضای خانواده وی شامل والدین، فرزندان و نوادگان نیز مجرم و خائن شناخته می‌شوند! آیا این سبعیت و عدم انعطافی که بارها و بارها در سینمای کره شاهدش بوده‌ایم، این‌گونه به ریشه‌های فرهنگی ساکنان آن‌جا مرتبط است؟»

 

درباره «عطش»

امین نور 

«خون‌آشامان بهترین محفل برای بازی با استعاره‌های خیر و شر نزد آدمی هستند. از این رو تولید و بازتولید هرساله‌ی آنان چه در عرصه ادبیات و چه باقی هنرهای بصری توقف‌‌ناپذیر به‌نظر می‌رسد. خون‌آشامان می‌توانند دکتر جکیل معقولی باشند؛ شیطان‌هایی که شجره‌نامه خودشان را دارند، کنت و شاه هستند و در عطشِ عشقی کهن می‌سوزند. در نمونه‌ی اصیل خود، آن‌ها نقطه‌ی مقابل خیر هستند و مظهر خیر در اینجا، کلیساست. در “عطش” ما به تماشای یکی از اولتیماتوم‌های این نوع از قصه‌گویی کلاسیک می‌نشینیم. در اینجا جای خیر و شر عوض نشده، بلکه یکی شده و خیر همان شر است. کشیشی که به بیماری مرگباری دچار شده ،پس از تزریق خون اهدایی به سرعت بهبود می‌یابد و در تغییری چشمگیرتنومند می‌شود. حالا شکارچی بدل به شکار خودش شده…»

 

 

درباره «همدردی با آقای انتقام»

مینا ایران فدا

«مسئله‌ی انتقام بارها در آثار فیلمسازان جهان مورد تحلیل و روانکاوی قرار گرفته است؛ اما پارک اینجا پا را فراتر از یک اثر جنایی روان‌شناسانه و ارسال پیام اخلاقی سطحی چون نکوهش انتقام به مخاطبانش می‌گذارد. او با به تصویر کشیدن یک زنجیره‌ی ناگزیر از خون‌ریزی و خون‌خواهی، به ایجاد حس سَمپاتی و هم‌ذات پنداری در مخاطب با کاراکترهای داستان می‌پردازد، به این ترتیب که قهرمان و ضدقهرمان داستانش را قربانی یک ایدئولوژی حاکم بر کُره‌ی معاصر معرفی می‌کند. اگر مضمون تراژدی را شوربختی آدمی در ستیز با تقدیر و نیروهای گریز ناپذیر و کشمکش حاصل از این تقابل بدانیم، چان ووک دقیقا با اثر تراژیکی که خلق می‌کند، این ناگزیر بودن را به نمایش می‌گذارد. به گونه‌ای که انتقام را به مَثابه یک زنجیره‌ی غذایی در طبیعت تصویرسازی می‌کند…»