یکی از فیلمهای مهم امسال که تحسین منتقدان و حتی فیلمسازان بزرگی چون مارتین اسکورسیزی را به همراه داشته، «تار» ساختهی تاد فیلد با نقشآفرینی استثنایی کیت بلانشت است. در این شماره، بخش پرسونا به «تار» و بازی کیت بلانشت اختصاص پیدا کرده است. بخشهایی از مطالب این بخش را در ادامه مرور میکنید.
به بهانه نقشآفرینی تحسینبرانگیز کیت بلانشت در «تار»
صوفیا نصرالهی
«خودش یکبار گفته بود از آن بازیگرانی نیست که با نقش به خانه برود و زندگی کند ولی دوست دارد موقع قدم زدن در خیابان روی نقش تمرکز کند. متد اکتینگ برای بلانشت به معنای غرق شدن در نقش نیست بلکه تحلیل درست کاراکتر و بهترین راه برای رسیدن به آن است.
تماشای کیت بلانشت در نقش یک رهبر ارکستر زن حظ مطلق است. در “تار” سکانسهایی که با ارکستر تمرین دارد و روی سن میرود، شورانگیز و پر از انرژی است. سکانسهای زندگی شخصیاش و روابطش با آدمها نیز از همان قدرتش بهعنوان یک رهبر ارکستر تاثیر میگیرد.»
▪️بیان خلاقانه انحطاط
«تار»؛ از شخصیتپردازی تا بحرانهای شخصیتی در دنیای مدرن
فرهاد پروین
«سادهترین تحلیل در مواجهه با فیلمهایی از این دست، تقلیل دادن تمام داستان به درامی درباره غرور و خود بزرگبینی ایکاروسوار شخصیتی است که در اوج موفقیت و بزرگی، خود زمینه سقوط خویشتن را فراهم میکند. “تار” بیش از این مضمون ساده، به مسئلهای امروزیتر میپردازد. مسئلهای که شاید انتخاب شخصیتی خیالی به نام لیدیا تار و ساخت فیلمی بیوگرافیک درباره زندگی او را تا حد زیادی توضیح میدهد.
تاد فیلد انگار با نزدیک شدن به لیدیا و شریککردن مخاطب در مزورانهترین اعمالش میخواهد هرگونه تردید نسبت به گناهکاری لیدیا را از بین ببرد و ما را با این پرسش روبرو کند که حالا چی؟ اگر یکی از بزرگترین نوابغ موسیقی زمانهات این چنین رسوایی به بار بیاورد باز هم میشود به مرز مشخصی بین فعالیت هنری و زندگی شخصی هنرمند پایبند بود؟»