بایگانی‌ها

داستان‌های ساده و سوژه‌های دشوار

داستان‌های ساده و سوژه‌های دشوار
داستان‌های ساده و سوژه‌های دشوار

ترجمه:اردوان وزیری /جوردن مینتزر،هالیوود ریپورتر

کن لوچ فیلم‌ساز بریتانیایی همیشه انگشت خود را به سمت ضربان جوشان وضعیت اقتصادی سیاسی کشور خود گرفته است به ویژه زمانی که موضوع به مصیبت طبقه کارگر مربوط می‌شود.بنابراین عجیب نیست که این کارگردان 86 ساله در بیست و هفتمین فیلم خود تصمیم گرفته به دو مشکلی بپردازد که نه تنها در صدر مسائل سیاسی بریتانیا قرار دارد بلکه اغلب کشورهای اروپایی و ایالات متحده نیز با آن درگیر هستند.بلوط پیر داستانی برگرفته از سر خط خبرها درباره پناهنده‌های سوری که به یک شهر کارگری در حال افول در شمال انگلستان می‌رسند و خشمی که در بین برخی از ساکنان شهر برمی‌انگیزند که به دنبال دست‌آویزی می‌گردند تا مشکلات‌شان را به گردن آن بیندازند  است.

شما می‌توانید تقریبأ فیلم مشابهی راجع‌به اهالی آمریکای مرکزی که به تگزاس می‌رسند و یا آفریقایی‌های صحرای جنوبی ساکن فرانسه بسازید.موضوع مهاجرت و بیگانه‌هراسی بخشی از فرهنگ معاصر غربی است.چیزی که لوچ به این سناریو اضافه می‌کند،همان‌ کاری که در بیش‌تر فیلم‌هایش انجام داده است یک صمیمت طبیعی است که به فراتر از مشکلات می‌رود تا چیزی انسانی و عاطفی روی میز بگذارد.

بلوط قدیمی در بهترین لحظاتش بی آن‌که شما را بیش از حد احساساتی یا غمگین کند با نقش‌آفرینی‌های سرزنده گروه بازی‌گران غیرحرفه‌ای شامل چند هنرپیشه که در اغلب فیلم‌های اخیر او حضور داشته‌اند آن لحظات قدرتمند را خلق می‌کند.پس از نزدیک به شش دهه پشت دوربین بودن،لوچ با شیوه خودش داستان‌های ساده‌ای را بازگو می‌کند که به سوژه‌های دشوار و درخور توجهی مرتبط است اما آن را به شکلی انجام می‌دهد که برای محیط خاص آثارش حسی ارگانیک و بنیادین دارد.محیط و فضای بلوط پیر یک شهر کارگری رو به افول بیرون از دورهام است،جایی که در صحنه افتتاحیه که از عکس‌های سیاه و سفید تشکیل شده پناهنده‌های سوری برای شروع یک زندگی جدید به آن‌جا وارد شده‌اند و خشم ساکنان محلی را برانگیخته‌اند.در بین افراد تازه رسیده یارا(الب ماری) قرار دارد که برخلاف سایر زن‌های همراهش انگلیسی را به خوبی صحبت می‌کند و حجاب ندارد

.او یک عکاس مشتاق هم هست-عکس‌های صحنه افتتاحیه از او هستند- و زمانی که یک از مردان خشمگین شهر دوربینش را می‌شکند تی‌جی صاحب میخانه محلی به او کمک می‌کند.بخش اعظم بلوط پیر-که اسم میخانه کهنه تی‌جی است-دوستی جدید بین یارای جنگجو که کوشش می‌کند زندگی جدیدی در یک سرزمین غریب برای خود بسازد و تی‌جی،یک مرد سالخورده محلی که در مکانی درآستانه فروپاشی امیدش را از دست داده است دنبال می‌کند.این تضاد کمی سهل و آسان به نظر می‌آید و صحنه‌های متعددی در فیلم هست که یارا یا تی‌جی درباره گرفتاری‌های‌شان سخن‌رانی‌های کوتاهی می‌کنند.لوچ زمانی که به جای گفتن نشان می‌دهد و اجازه می‌دهد موقعیت‌ها خودشان حرف بزنند بهترین است.لوچ در کنار فیلم‌نامه‌نویسش پل لاورتی که از فیلم ترانه کارلا در 1996 نویسنده مورد اعتماد او بوده است از طریق یک روایت که به آهستگی اوج می‌گیرد و همه تعارض‌ها را شکل می‌دهد و سپس آن‌ها را وامی‌دارد نقش‌شان را تا حد ممکن طبیعی ایفا کنند نقاط عاطفی رفیعی خلق می‌کند.فیلم‌‌بردار فیلم رابی رایان نیز مقداری گرما و نور به فضای این شهر خاکستری و کسل‌کننده می‌افزاید.