محسن سلمانی
23 سال پیش بین “گریس” و “جو” چه گذشت؟ و پس از آن اتفاق تا به امروز چه گذشته؟ حقیقت چیست؟ برداشت ما از حقیقت چیست؟ زندگی واقعی چیست؟ فیلم چیست؟
الیزابت (ناتالی پُرتمن) بازیگر معروف تلویزیونی، قرار است در فیلمی بر مبنای زندگی گریس (جولین مور) بازی کند. زنی که در 36 سالگی درگیر رابطه جنسی-عاطفی با یک داشنآموز 13 ساله شد. پسری که هم اکنون شوهر اوست؛ جو (چارلز ملتون). حال الیزابت قرار است مدتی را با آنها بگذراند؛ برای تحقیق، آشنایی و نزدیک شدن به شخصیت گریس.
عنوان فیلم بیانگر ناهنجار بودن شرایط است. «می، دسامبر» در تعبیر عامیانه به زوجی گفته میشود که فاصلۀ سنی زیادی با هم دارند. یکی در بهار(مِی) و دیگری در زمستان (دسامبر). و تاد هینز این تعبیر را در همان صحنۀ ابتدایی فیلم جایی که جو 36 ساله و گریس 59 ساله در حال آماده کردن مقدمات مهمانی هستند عیان میکند؛ زوجی نامتعارف.
الیزابت در طول فیلم میکوشد تا در گذشتۀ گریس تحقیق کند. به دنبال انگیزۀ عملِ گریس است و به ظاهر میخواهد تا جای ممکن صادقانه و عادلانه شخصیت او را به اجرا بگذارد. اما به تدریج در گردابی از ناشناختهها گرفتار میشود. با شروع این جستجو، گریس و جو نیز به کشف جنبههای پنهان زندگی و روابط خود میپردازند. چرا که تا پیش از ورود الیزابت به زندگیشان آنها خود را ایزوله کرده و غرق در دنیای بسته و درونی خود بودند. در این مسیر و همزمان با روشن شدن شخصیت و زندگی سوژهها، شخصیت الیزابت نیز به مرور برای خودش و دیگران برملا میشود. شخصیتی دروغگو و ریاکار و ظاهرساز که برای سواستفاده از گریس و پیشبرد کارش از هیچ اقدام غیر اخلاقیای فروگذار نمیکند. نگاهِ الیزابت حق به جانب و از بالا است و رفتارش بازجویانه. او با اینکه آدم موجه و سرشناسی در جامعه محسوب میشود ولی به لحاظ حقیقتِ درونی شاید بهتر از گریس نباشد. و اتفاقا چه بسا گریس شخصیت درستتر و روشنتری دارد. او است که بدون ریا و ظاهرسازی پای خواستهاش (فارغ از درست و غلط بودن) ایستاده و تاوان داده. میزانسنهای دو تاییای که تاد هینز در قرینهسازیهای بصری و شباهتسازیهای ظاهری-رفتاری و همچنین در تصاویر آینهای که بین دو بازیگر زن میسازد؛ از سویی برای آشکار کردنِ حقیقتِ درونی آنها است و از سویی دیگر نیمنگاهی به ایدۀ جایگزینی شخصیتها دارد. گویی دو زن به نوعی بازتاب یکدیگرند.
جو نوجوانی 13 ساله بود که رابطهاش با گریس در دهۀ 90 شروع شد و ناگهان به بزرگسالی قدم گذاشت. او مثل پروانههایش چیزی را تجربه نکرده است و همیشه در پیله بوده. حالا حضور الیزابت باعث شده به این فکر کند که از این پیله خارج شود. اما الیزابت و جامعه به دنبال درک و پذیرش او و گریس نیست. بلکه فقط به دنبال تامین خوراک خود است. گریس دست به اقدامی زده که به زعم عرف و نگاه مسلط بسیار بد و چندشآور است. حال آنها اجازه دادهاند فیلمی بر اساس زندگیشان ساخته شود تا افکار عمومی را نسبت به شرایط خود آگاه کنند و نگاه اشتباه جامعه را از روی خودشان بردارند.
الیزابت خود را در جایگاه بالاتری فرض میکند. در مدرسه در پاسخ به دانشآموزی که میپرسد: “دوست داری چه نقشهایی بازی کنی؟ میگوید: آدم بدها و شخصیت های منفی.” زیرمتن این جمله این است که من آدمِ خوبی هستم. و در ادامه این حق را برای خود قائل است که با گریس و جو شبیه به کالاهایی مصرفی برخورد کند؛ نزدیک به کاری که تلویزیون و نشریات زرد میکنند. آنها فقط ابزار، خبری جنجالی، طرحی داستانی و در نهایت فیلمی برای سرگرمی هستند؛ نه دو انسان.
جنس تصویر هالهدار و نویزداری که تاد هینز به کمک فیلمبردارش “کریستوفر بلاولت” اتخاذ کرده ملهم از تصاویر تلویزیونی دهۀ 90 است. و مرتبط با فضای تبلوید Tabloid (شایعهپراکنی و پرداختن به مسائل زرد جنسی-جنایی-رمانتیک). دو زن یکی پس از دیگری تمام لایههای پیچیده و تاریک شخصیتشان را نمایان و بازنمایی میکنند. و گرفتاریشان در قفسهای ظاهری که به طرق مختلف (خود و جامعه) هردوی آنها را به دام میاندازد به وسیلۀ قابهای تلویزیونی و بازتابی به تصویر کشیده شده است-اسارت تبلویید تلویزیونی-. الیزابت فضولِ عامۀ تبلویدهاست. بیماری ناخوشایندی که در رسانهها، روزنامهها و مجلات، تلویریون و سینما جریان دارد تا هیولایی بسازند و آن را برجسته کنند. تنها چیزی که هیچ اهمیتی ندارد انسان است. فقط جنجال و شایعه و سرگرمی مسئله است.
گاهی اوقات درک اینکه آن چیزی که به آن نگاه میکنیم واقعیت است یا بازنمایی بسیار سخت و پیچیده میشود. دو زن هر یک به تناوب در مقابل آینه میایستند و توی دوربین به چشمهای ما خیره میشوند و واقعیت خودشان را بیان میکنند. و ما باید در این درهمتنیدگی حقیقت و دروغ قضاوت کنیم و بین واقعیت و بازنمایی تعادل برقرار کنیم. آیا امکانپذیر است؟ تاد هینز میخواهد مفهوم حقیقت-عینیت را در مقابل ایدۀ بازسازی-بازنمایی بگذارد و بپرسد آیا میشود حقیقت را با همان کیفیتی که هست بازنمایی کرد؟