بایگانی‌ها

و ناگهان اُمید…/یادداشتی درباره «شب، داخلی، دیوار»

ایمان عظیمی

«شب، داخلی، دیوار» یکی از معدود آثار سینمای ایران است که در نسبتی مستقیم با وضعیت حال حاضر اجتماع ما قرار دارد و می‌تواند برخلاف اغلب فیلم‌های این دوره که صرفاً صف ورود به اکران را اشغال کرده‌اند و کسی از آمد و رفتشان خبردار نمی‌شود به درون روح مخاطبش نفوذ ‌کند و در یاد آدم‌ها باقی بماند.
این فیلم داستان مردی تنها و کم‌سو به اسم علی (نوید محمّدزاده) را روایت می‌کند که از زندگی بریده و می‌خواهد خود را از بین ببرد، در همین حین زنی که در حال فرار از دست ماموران است به خانه‌ی دخمه‌مانند وی پناه می‌برد و باعث می‌شود تا علی از تصمیمش مبنی بر خودکشی صرفنظر کند.
نمی‌توان سبک در فیلم را متمایز از وجوهی همچون درونمایه یا به‌قول بعضی: «محتوا» درنظر گرفت امّا با این وجود می‌توان گفت که وحید جلیلوند با «شب، داخلی، دیوار» به بلوغ در راه فیلمسازی خود رسیده است و مخاطبِ آگاه این مهم را با توجه به ساختمان بصری اثر درک می‌کند. استفاده‌ی حداقلی از دیالوگ، تأکید بار معنایی اثر بر حرکت دوربین و تصویری که جلیلوند از واقعیت اجتماعی دوران خود ارائه می‌دهد و همچنین بهره‌برداری از رنگ‌های مُرده و بی‌طراوت برای انتقال مفهوم ناامیدانه از زندگی پررنج و ملال این روزها، مختصات تازه‌ای از دوران جدید این کارگردان در سینما را به ذهن مخاطب مخابره می‌کند که در نوع خود حرکت روبه‌جلویی محسوب می‌شود و بیننده را از تماشای یک نمایش رادیویی یک‌بار‌مصرف و بی‌خاصیت نجات می‌دهد.
«شب، داخلی، دیوار» در مرحله‌‌ی ایده و معنایی که از پی آن می‌خواهد به بیننده انتقال دهد موفق عمل می‌کند و هوشمندانه پا در مسیری می‌گذار‌د که ضعف‌ها و حفره‌های موجود در فیلمنامه‌اش آنطور که در نمونه‌‌های دیگر به چشم می‌آید از نظرها دور مانده و دیده نشود. در حقیقت بخش مهمی از تعریف‌ها و تمجیدهایی که در رابطه با شب، داخلی، دیوار بیان می‌شود را می‌توان ناشی از «وضعیتی»‌ دانست که بیرون از جهان فیلم و در دنیای اکنون ما به‌صورت پیوسته وجود دارد و فیلم و فیلمساز خانه‌ی خود را بر روی این موج بنا می‌کنند تا کنش‌ شخصیت علی و عاقبت عجیب‌وغریبش در طول فیلم با وجود آن‌همه گذشت و فداکاری و ایثار چندان بیرون از اثر به‌نظر نرسد و کسی هم معترض آن پایانبندی نمادین نشود.
فیلم سوای سی‌دقیقه‌ی پایانی‌اش در مجموع از ریتم کندی بهره می‌برد تا به‌واسطه‌ی این تمهید ترجمانی از وضعیت ارائه دهد که مخاطب با آن همسو باشد و ضمن نمایش سیاهی‌ها و پلیدی‌ها راه را برای بارور شدن بذر اُمید در دل‌ها سد نکند.
درواقع تمام آن بازی‌های روایی ذهنی باید به سمتی پیش برود که هم خدا را راضی نگه دارد و هم ‌ مخلوقاتش را به آینده‌ای مشحون از اُمید و زندگی حواله دهد. درنهایت با فیلم محافظه‌کارانه‌ای طرف هستیم که سعی در جسور نشان دادن خود دارد و از همین طریق اعتباری که می‌خواهد را از طرف مخاطب عاصی این روزها به دست می‌آورد.