بایگانی‌ها

«مادر»: شاهکار یا افتضاح؟!

«مادر»: شاهکار یا افتضاح؟!
«مادر»: شاهکار یا افتضاح؟!

بالاخره پس از ماه‌ها انتظار، جدیدترین فیلم دارن آرونوفسکی فیلمساز مشهور سینمای آمریکا امروز در جشنواره ونیز به‌نمایش درآمد. «مادر!» یک فیلم ترسناک و پر از خون با بازی جنیفر لارنس و خاویر باردم. با این‌حال واکنش‌ها به فیلم بسیار منفی بود. به گزارش دنیای تصویر آنلاین حاضرین در سالن رسانه‌ها فیلم را هو کردند و در طول نمایش فیلم بارها صدای فریاد و اعتراض آن‌ها بلند شد. توییت‌های زیر نمونه‌ای از نظرات اولیه نخستین تماشاگران فیلم است:

-فیلم_مادر! در نمایش ویژه رسانه‌ها در ونیز74 هو شد و کاملا هم حقش بود: یک تجربه تقریبا احمقانه و پر از ارجاع به‌خود. ناامیدی بزرگ

-فیلم_مادر! آن‌قدر افتضاح بود که من (از وقتی که صرف کردم) برای خودم متاسفم.

-شاید بتوان گفت فیلم مادر! به اندازه «فانتین» فیلم بدی است. انگار دارن آرونوفسکی قرار نیست دیگر چیزی مثل «مرثیه‌ای برای یک رویا» بسازد. این یکی دیگر یک افتضاح کامل بود.

دیگر تماشاگران نیز واکنش بهتری نداشته‌اند. اعتراضات خصوصا درباره پلات اصلی داستان و شخصیت‌پردازی کاراکتر مادر (لارنس) بوده است که آمدن تعداد فراوانی مهمان عجیب و دیوانه به خانه‌اش او را به وحشت می‌اندازد. هرچند بعضی‌ها معتقدند برای رسیدن به برآیند کاملی از واکنش مخاطبان، فیلم باید چند نمایش دیگر هم داشته باشد.

با آن‌که «مادر!» در نخستین نمایش خود در جشنواره ونیز با واکنش‌های بسیار تندی مواجه شده بود و بخشی از سالن به نشانه اعتراض برای فیلم هو کشیدند، به‌شکل غیرمنتظره‌ای نخستین نقدهای منتشر شده از سوی رسانه‌های برجسته سینمایی بسیار مثبت و تحسین‌آمیز است. منتقدان همگی از جسارت فیلم تمجید کرده‌اند و تماشای آن‌ را یک تجربه هولناک و کاملا درگیرکننده دانسته‌اند. با این‌حال، نظرات درباره جنبه‌های مختلف محتوایی و ریشه‌یابی آن‌ها متفاوت است. با هم گزیده‌ای از ریویوهای مهم منتشر شده درباره «مادر!» را می‌خوانیم:

تاد مک‌کارتی، هالیوود ریپورتر: یک داستان ترسناک و محرمانه به سبک «بچه رزمری» که یقه مخاطب را می‌چسبد و او را آن‌قدر غرق خود می‌کند تا نشان دهد هنر برای برخی خالقانش، از زندگی هم مهم‌تر است. مثل تمام فیلم‌های خیال‌انگیز و رادیکال دیگر، «مادر!» یا شما را شدیدا درگیر موقعیت دراماتیک محوری و فریبنده‌اش می‌کند، یا با قدرت تمام شما را از فیلم بیرون می‌اندازد تا نتوانید با پلات داستانی دیریاب آن ارتباط بگیرید. فیلمی برپایه عناصر ژانر، که از بین آثار پیشین آرونوفسکی بیش از همه به «قوی سیاه» شباهت دارد و اثراتی از «مرثیه‌ای برای یک رویا» نیز درش قابل‌مشاهده است. «مادر!» احتمالا با استقبال بالای مخاطب عام روبرو خواهد شد.

بن کرول، ایندی وایر: «مادر!» مثل یک شعله، آرام آغاز می‌شود و کم‌کم سرعت می‌گیرد تا به آتشی زبانه‌کش تبدیل شود. این فیلم مرموز دارن آرونوفسکی مملو از استعارات سیاسی و مذهبی معاصر است و راه را برای برداشت‌های متفاوت باز می‌گذارد، اما از طرفی نیز، یک حمام خون کامل است. «مادر!» ‌تنها یک توحش ارکسترال باروک به سبک «قوی سیاه» نیست. بلکه دست روی موضوعاتی می‌‌گذارد که – گرچه مبهم‌ طرح می‌شوند – اما حداقل می‌توان گفت ریشه‌هایی در زندگی واقعی خود کارگردان دارند. این محصول بی‌پروا و کنایه‌آمیز آرونوفسکی، قطعا شجاعانه‌ترین فیلم اوست. این درام ترسناک روانشناسانه، یک خیال‌واره‌ی دهشتناک است. هرگز نمی‌توان چنین فیلمی را ناامید‌کننده دانست.

اوون گلایبرمن، ورایتی: اگر تنها چیزی که از یک فیلم ترسناک می‌خواستیم، این بود که بتواند قلب‌تان را بیاورد توی دهان‌تان، چشمان‌تان را چهارتا کند و کاری کند یخ کنید، آن‌وقت می‌شد «مادر!» آرونوفسکی را یک‌جور شاهکار دانست. اما فیلم چه چیزی بیش از این دارد؟ هیچ‌‌چیز.

فیلمی با بازی جنیفر لارنس در نقش زنی که به مرور دچار یک توهم پارانوییک از واقعیت می‌شود. تجربه واقعیت در فیلم (مثل انداختن یک قلب درحال تپش داخل توالت و کشیدن سیفون یا خون‌هایی که به شکل اندام بدن در می‌آیند و کف خانه جاری می‌شوند) چیزی بیش از شاهکار است. بیشتر به یک ماشین واقعیت مجازی می‌ماند که به‌شکلی ماهرانه و میخکوب‌کننده طراحی شده تا تماشاگر را لبریز از وحشت کند. یک کابوس باروک که به چیزی جز خودش نمی‌پردازد. فیلم برای گروه بزرگی از مخاطبان یک تجربه سرگرم‌کننده خواهد بود. خیلی‌ها (احتمالا به واسطه آثار پیشین آرونوفسکی) توقع داشتند این تجربه جذاب بتواند در پس‌زمینه خود یک جهان معنایی منسجم را نیز ارائه کند. خواسته‌ای که شاید کمی زیاد و نامربوط باشد.

برایان فرمو، کُلایدر: آرونوفسکی فیلم بسیار ارزشمندی ساخته است. در نخستین نمایش فیلم در ونیز، انگار مسابقه‌ای بین تماشاگران برقرار شده بود. یک گروه تشویق و گروه دیگر سوت و هو می‌کشیدند. و این واکنش‌ها کاملا به‌جا بود. «مادر!» در هیبت یک کابوس هذیانی قرار داده شده است، اما در حقیقت راجع به فرآیندهای خلاقانه یک هنرمند است. خدمات بی‌شائبه یک ذهن اندیشمند، و جامعه‌ای که آن را دریافت می‌کند و توقع چیز بیشتری دارد. گرچه این درون‌مایه بسیار تکراری است و احتمالا تحلیل محتوایی آن کار ساده‌ای باشد، اما گنجاندن آن در یک فیلم استودیویی عمل بسیار جسورانه‌ای است. همین‌طور در مورد جنیفر لارنس برای بازی در چنین نقشی. کاراکتری که مدام مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد، کتک می‌خورد و بیشترین واکنشش این است که هاج و واج نگاه کند و بپرسد: «آخه چرا؟» کسانی که در طول نمایش، فیلم را هو کردند یا برایش دست زدند هم داشتند به همین «آخه چرا؟» جواب می‌دادند.

فیونوالا هالیگان، اسکرین دیلی: یک محصول استودیویی غیرعادی از پارامونت. فیلمی که همچون سایر آثار آرونوفسکی، مخاطبان و منتقدان را به دو دسته‌ِی سرسخت تبدیل می‌کند. از همین حالا می‌توان شانس فراوان جوایز مهم امسال را برای الهه فیلم، یعنی جنیفر لارنس متصور بود. کاراکتری پر از ترس، اشتیاق، اضطراب روحی که نزدیک به یک سوم از زمان دوساعته فیلم در نماهای طولانی از نقطه‌نظر او به تصویر درآمده. مطمئنا «مادر!» پدیده امسال است و بعد از جشنواره ونیز تا پیشاز اعلام جوایز، همه از این فیلم صحبت خواهند کرد.

 
همچنین در ادامه این واکنش‌ها گزارش ویدیویی دنیای تصویر آنلاین را تماشا می‌کنید که در آن امید معلم از «مادر!» و وضعیت نمایش آن در ونیز می‌گوید.