ترجمه: علی عابدی
دی-لوئیس 60 ساله برای ایفای نقش رینولدز وودکاک در «نخ خیال» ساختهی جدید پل توماس اندرسن مثل همیشه با پیش گرفتن سبک متد، زحمات زیادی متحمل شده است. او برای تبدیل شدن به وودکاک آرشیوهای فشن دههی 50 و 60 را دیده، زندگی طراحان مد را مطالعه کرده و از همه مهمتر یاد گرفته که خیاطی کند! سپس با کیوریتور بخش فشن و پوشاک موزهی ویکتوریا و آلبرت لندن مباحثه جدیای داشته و ماهها در مقام شاگردی در کمپانی باله شهر نیویورک فعالیت کرده است.
«من تصاویر لباسهای Balenciaga sheath را که از یونیفرم مدرسه اقتباس شده بود بررسی کردم. لباسهای Balenciaga خیلی سادهاند، یا خیلی ساده بهنظر میرسید تا زمانیکه توانستم نوع نگاه به آنها را کشف کنم، وقتی به درک درستی رسیدم، گفتم خدای من، خیلی پیچیدهاند. هیچ چیز زیباتر از تجلی هنر در ذات سادگی نیست. اگر برای چنین چیزهای لعنتیای در زندگی تلاش کنید، متوجه دست نیافتنی بودن سادگی تأثیرگذار میشوید.»
بعد از ممانعت کمپانی Balenciaga برای دسترسی دی-لوئیس به آرشیو دههی 40اش، او کپیهایی از آنها تهیه کرد و با کمک گرفتن از همسرش ربکا میلر بهعنوان مدل به تحقیق در مورد فضای کاری آن زمان پرداخته است. «ربکا خیلی صبور بود. من باید کدهای طراحی مرغک لباس زنانه را کشف میکردم، با تصاویر نمیشود این چیزها را فهمید. ربکا لباسها را میپوشید، آنها مسحورکننده بودند.» او چنین کارهایی را برای ایفای نقش بیل قصاب در «دار و دستهی نیویورکی» اسکورسیزی هم انجام داده بود و پرتاب چاقو از مهارتهای اکتسابیاش بعد از بازی در این نقش محسوب میشود.
اما ماحصل کار وودکاک تنها بخشی از اطلاعات کسب شده توسط دی-لوئیس است، او زندگی شخصی این طراح مد را بهدقت بررسی کرد، دانستن نحوهی چینش اساس منزل شخصی وودکاک و حتی مداد موردعلاقهاش برای طراحی هم از اطلاعاتی بود که دی-لوئیس برای این نقش لازم دانسته است.
او در مورد بازی در یک فیلم تماما انگلیسی گفته: «چندین نقش تماما آمریکایی در پرونده کاریام داشتم و چنین فیلم با حال و هوای وطنی را لازم میدانستم. قبل از بازی در این فیلم نمیدانستم که قرار است دیگر نقشی بازی نکنم. من و پل قبل از ساختن فیلم کلی با هم خندیدیم، بعد یک دفعه خندهمان متوقف شد، چون غم عجیبی سراسر وجودمان را فرا گرفت. آن موقع نفهمیدیم که به چه چیزی حیات بخشیدیم، که زندگی با آن از این پس دشواریاش بیشتر خواهد شد.»
جالب است که خود دی-لوئیس با اینکه از فیلمبینان جدی است اما تا کنون «نخ خیال» را تماشا نکرده. «ما فشن را به عنوان موضوع کار انتخاب کردیم در حالیکه هیچ ایدهای نداشتیم که به چه ورطه عجیبی پای گذاشتهایم! بعدش عوض اینکه من دنیای فشن را فتح کنم، این دنیای فشن بود که سراسر وجودم را تسخیر کرد.»
دی-لوئیس در پاسخ به اینکه به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ و با داشتن رکورد 3 جایزه اسکار برای بازیگر نقش اول چرا قصد بازنشستگی دارد گفت: «خودم هنور به درک درستی نرسیدهام. اما این موضوع برایم حل شده است. اصلا قصد ندارم فیلمی را که موجب شد بازیگری را کنار بگذارم حتی تماشا کنم. اما این دلیل سکونم در غمزدگی نیست. این غم در طول روایت داستان شکل گرفت و ماندگار شد، واقعا دلیلش را هم نمیدانم. یکی از پسرانم عشق موسیقی سرایی است، بههمین دلیل فیلم فرانسوی “تمام صبحهای جهان” که روایت موسیقیدان فرانسوی سنت-کلومب است را به او نشان دادم. اعتدال سنت-کلومب در کار کردن موجب شد تا شاید آثار درخشانی در تاریخ خلق نشوند. من احتیاج دارم تا ارزش کارم را درک کنم. این لازمهی حیات من است. این رسالت هنر است. اگر حتی یک مخاطب هم این حرفم را باور کند برایم کافی است.»