بایگانی‌ها

ورود به قلمرو شگفت‌انگیز خلاقیت

ورود به قلمرو شگفت‌انگیز خلاقیت
ورود به قلمرو شگفت‌انگیز خلاقیت

خالد صالحی

قبل از پرداختن به سریال «چیزهای عجیب» شاید بد نباشد کمی درباره ذهن‌های خلاقی صحبت کنیم که شورانری (مدیریت) این مجموعه را بر عهده داشته اند. مت و راس دافر، برادران دوقلویی که طراحی داستان و کارگردانی اکثر اپیزودهای سریال را انجام داده اند، از اسم و رسم چندانی در صنعت نمایش برخوردار نیستند. ساخت فیلم «پنهان» با بازی الکساندر اسکارسگارد و نوشتن قسمت‌هایی از سریال «کاج‌های وین‌یارد» واقعا کارنامه‌ی چشمگیری به حساب نمی‌آید. اما رگه‌هایی که از نبوغ و خلاقیت دافر‌ها در آثارشان پیدا بود، سرویس پخش نتفلیکس را مجاب کرد تا فرصتی به آنها بدهد. فرصتی که خوشبختانه موفق از کار درآمد و سبب شد در آينده‌‌ای نزدیک، آنها  جای پای خود را در سریال سازی و از کجا معلوم حتی سینما محکم کنند.

فصل اول «چیزهای عجیب» شامل هشت قسمت تقریبا پنجاه دقیقه‌ای است که  پانزدهم جولای، بیست و پنجم تیرماه، امسال منتشر و خیلی زود با  استقبال و  موج نقدهای مثبت مواجه شد. داستان سریال از این قرار است: سال 1983، در شهر کوچک هاوکینز، پسری یازده ساله به اسم ویل بایرز گم می‌شود. پلیس و مردم جستجو را برای یافتن او آغاز می‌کنند و در این گیر و دار، ماجرا با پیدا شدن سر و کله‌ی دختری که به هیچ عنوان عادی به نظر نمی‌رسد و همین‌طور آزمایشگاهی مرموز که توسط دولت اداره می‌شود حالتی آشفته به خود می‌گیرد. وقایعی که مشخص می‌شود همه به یکدیگر ربط دارد.

اولین و شاید مهم ترین نکته‌ای که در مورد «چیزهای عجیب» باید به آن توجه کرد، خلاقیتی است که در داستان‌پردازی و روایت سریال به چشم می‌خورد. با این که تاثیر فیلم‌های علمی-تخیلی دهه هفتاد و هشتاد هالیوود بر سریال آشکار است و حتی حال و هوای مجموعه در جغرافیایی اسپیلبرگی جریان دارد،  ملاقات یک (چند) بچه با موجودی غیرمعمولی که در اینجا دختری با نقش‌آفرینی خارق‌العاده میلی بابی براون است، اما دافر‌ها خونی تازه به اثر می‌دمند و با کمک گرفتن از هیولایی همانند تراوشات ذهن گیرمو دل توروو موقعیت‌ها و واکنش‌هایی از آن دست که استیون کینگ در نگارش‌شان از تبحر برخوردار است، «چیزهای عجیب» را تا مرز یک سریال شاهکار پیش می‌برند.

stranger-things-light

سریال شروعی مناسب دارد و با آن که جهان داستانی‌اش را سر فرصت و بدون هیچ عجله‌ای می‌سازد موفق می‌شود قلابش را به بینندگان گیر بیاندازد. شخصیت‌های مختلف به آرامی معرفی می‌شوند و بازی خوب بازیگران از جمله دیوید هاربر در نقش کلانتر و وینونا رایدر به عنوان شناخته‌ شده‌ترین بازیگر این مجموعه هم قابل اعتنا است. از آنها مهم‌تر حضور بچه‌ها در نقش‌های اصلی است که با وسواس و از کشورهای مختلف همچون آمریکا، کانادا و انگلستان انتخاب شده اند. اتفاقی که اگر نمی‌افتاد مطمئنا سریال به فاجعه تبدیل می‌شد.

نکته‌ی معروفی در دنیای داستان و سینما وجود دارد که می گوید همه‌ی داستان‌ها تعریف شده اند و مهم داشتن  نگاه تازه به هر ایده ای است که نویسنده یا خالق اثر  برای تعریف کردن یا به نمایش کشیدن آن اتخاذ می‌کند. خیلی از سریال‌ها ایده و داستان‌های خوب و جذابی دارند ولی پرداخت تخت، خنثی و بدون نوآوری باعث می‌شود اثرشان با وجود امتیازات مثبت به اثری به یادماندنی تبدیل نشود. اتفاقی که خوشبختانه «چیزهای عجیب» از آن جان سالم به در برده است.

به طور مثال خلاقیت و نبوغ در بخش انتخاب زمان و مکان وقوع داستان به خوبی مشاهده می‌شود. دهه‌ای که جنگ سرد هنوز در جریان است و دولت‌های ایالات متحده و شوروی از همه گزینه‌های روی میز، از جمله آزمایش‌های علمی سری، علیه یکدیگر استفاده می‌کنند. سال‌های اوج رونق فیلم‌های علمی-تخیلی ماندگاری همچون «ای-تی»  نوعی حس نوستالژیک و عمیق را برای آمریکایی‌ها تداعی می‌کند که صددرصد در بالا رفتن آمار استقبال بینندگان دخیل بوده است. از طرف دیگر وقوع داستان در شهری کوچک که همه ساکنانش همدیگر را می شناسند و آمار جرم و جنایت بسیار پایینی دارد، باعث شده تاثیر اتفاقاتی که می افتد بیشتر و بزرگ‌تر از معمول به نظر برسد.

Stranger Things
Stranger Things

«چیزهای عجیب» از لحاظ فنی نیز در سطح خوبی قرار می‌گیرد. برادران دافر  موفق شده اند تا فیلمنامه‌ای نسبتا درجه یک و جذاب بنویسند و با کمک گرفتن از فیلمبرداری خوب، موسیقی متن  متناسب با حال و هوای دهه هشتاد و همین طور استفاد‌ه‌ی درست از جلوه‌های ویژه و فضاسازی سطح بالا، به خصوص در نماهای مربوط به  دنیای زیرین (Upside Down)، محصولی به یادماندنی عرضه کنند که طبق شنیده ها حتی با استقبالی فراتر از شاهکارهایی همچون «نارکوها» و «خانه پوشالی» مواجه شده است.

شاید تنها چیزی که بیننده‌های حرفه‌ای و سریال‌بین را موقع تماشای «چیزهای عجیب»  کمی به تامل وا دارد  ریتم سریال است  که می‌توانست کمی روان‌‌تر از این باشد. مثلا اگر مجموعه به سبک مینی‌سریال های انگلیسی در چهار یا پنج قسمت ساخته می‌شد، چنان نفسگیر از آب درمی آمد که بیننده‌ها پای تلویزیون میخکوب می‌شدند و تا زمانی که سریال به پایان می‌رسید نمی‌توانستند از جای خود تکان بخورند.

خوشبختانه فصل دوم «چیزهای عجیب» توسط نتفلیکس برای پخش در سال آینده تایید شده و دافرها فرصت دارند با برطرف کردن ایرادها فصل دوم را که در نه قسمت ساخته می‌شود به یک شاهکار کامل تبدیل کنند. مخصوصا که حالا همه مشتاق اند تا بیشتر و بیشتر به دنیای زیرین  سرک بکشند. قلمرویی که دافر ها تاکید کرده اند برای تصویر کشیدن ماجراهای آن ایده‌های زیادی در سر دارند.