بایگانی‌ها

تلخی بی‌پایان

تلخی بی‌پایان
تلخی بی‌پایان

 

محمد جلیلوند

دنیای تصویرآنلاین- مساله داشتن قهرمان ،یک عنصر کلیدی برای شکل گیری درام است که می تواند موفقیت یک اثر نمایشی را تضمین کند.این امر در ملودرام‌های امروزی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و می‌تواند میزان همذات پنداری مخاطب با قهرمان آن را به بالاترین سطح برساند.در میان ملودرام های اجتماعی سینمای ایران که در یک دهه اخیر رشد چشمگیری هم داشته،با فیلم های ضعیف و شکست خورده ای مواجه می‌شویم که روی قهرمان خود و دغدغه اش آنچنان که باید کار نکرده و برعکس با اندک فیلم هایی روبرو هستیم که با مانور درست روی این موضوع به موفقیت های عظیم همه جانبه ای دست پیدا کرده اند.

«به دنیا آمدن»که این روزها اکران محدودی را در سینماهای کشور تجربه می‌کند،تازه ترین ملودرام روی اکران در کنار فیلم «نبات» است که توانسته اندک مخاطبان خود را راضی از سالن سینما به بیرون بفرستد.مهمترین دلیل آن هم فیلمنامه سروشکل دار و درست آن است که خیلی زود سراغ اصل موضوع رفته و بی دلیل قصه خود را کش نمی دهد.. «به دنیا آمدن» داستان زوجی از طبقه متوسط است که هردو دغدغه های فرهنگی داشته و از این راه امرار معاش می کنند.حال آنها که برای خانه دار شدن با چالش هایی مواجه هستند،به یکباره با یک بحران روبرو شده و برای حل آن متوسل به راه های مختلف می شوند.ملموس بودن این اتفاق(بارداری ناخواسته زن)برای مخاطبان را می توان برگ برنده نویسنده فیلمنامه به حساب آورد که به خوبی آنها را با داستان درگیر می کند.

تردید پری برای از بین بردن جنین را می توان نقطه عطف پرده نخست فیلمنامه به حساب آورد که چالشی بزرگ میان او و فرهاد را به وجود آورده و داستان را وارد پرده کشمکش و نیمه میانی فیلم می کند.جایی که عبدالوهاب شخصیت های فیلم خود را با یک پرسش اخلاقی مواجه کرده و در عین حال تماشاگر را هم وارد این بحث می کند.نکته مثبت و کلیدی فیلم هم این است که نویسنده فیلمنامه جانب هیچیک را نگرفته و به هر یک از آنها از منظر نگاه و لایه های درونی و بیرونی شخصیت خود حق می دهد.برای مثال می توان به فرهاد اشاره کرد که دغدغه جامعه و تربیت نسل را داشته و نماینده منطق در به دنیا آمدن به حساب می آید.گوش دادن او به صحبت های یک جامعه شناس از طریق ریکوردر نیز ایده خوبی برای ساخته شدن پازل فکری فرهاد به حساب می آید که در دو سه جا تکرار می شود.

در سوی دیگر پری با همه زنانگی اش حضوری پررنگ داشته و سر آخر هم به بهای دور شدن از فرهاد،جنین اش را حفظ می کند. سکانس گفتگوی دونفره او و افسانه در اتومبیل آن هم در شرایطی که افسانه نیز تجربه سقط جنین را داشته،سکانسی مهم و کلیدی برای شناخت هرچه بیشتر پری است که مخاطب را به وی نزدیک تر می کند.بازیگر تئاتر بودن پری نیز به درآمدن بیشتر این شخصیت کمک شایانی کرده و دست فیلمساز را هم برای خلق نماد و استعاره باز می گذارد که نمونه آن را می توان در رد شدن نمایششان پس از بازبینی و قرینه قرار دادن آن با قصد فرهاد و پری برای سقط جنین مشاهده کرد.با همه اینها این شخصیت با توجه به محوری بودنش می توانست بهتر از اینها از کار درآمده و صاحب لایه های درونی بیشتری شود.این همان نقطه ای است که کارگردان هایی همچون:داریوش مهرجویی که ملودرام های زنانه فوق العاده ای همچون:لیلا، سارا و پری را در کارنامه دارد از فیلمسازهایی نظیر محسن عبدالوهاب متمایز می کند.

عزم پری برای رفتن پیش خانواده اش که نقطه عطف دوم فیلمنامه به حساب می آید، جای درستی قرار گرفته و ریتم بهتری به فیلم که کند هم به نظر می رسد می‌دهد.هر چند که تنش حاکم بر سکانس‌های بعدی در یزد، بیش از اندازه بوده و استفاده از دوربین روی دست آن هم به شکلی آماتوری لطمه بیشتری به آن وارد کرده است.با این حال عبدالوهاب فیلمش را در سکانس پایانی به خوبی جمع کرده و پایان مناسبی هم برایش تدارک دیده که تلخی‌اش ذهن تماشاگر را تا مدتی پس از پایان آن به خود مشغول نگه می دارد.وی در خلق خرده داستان های فیلم هم موفق عمل کرده و جذابیت‌هایی به آن از این طریق بخشیده است.برای مثال می توان به داستانک علاقه پسر فرهاد و پری(کیان)به دختر نوجوان پسرخاله فرهاد اشاره کرد که می تواند قرینه جوانی خود فرهاد باشد.همینطور داستانک مربوط به پسرخاله نویسنده و اهل قلم فرهاد که مشکلات مالی او را به سمت کافه داری کشانده و برخلاف فرهاد،به زندگی نگاه ساده تر و مهربانانه تری دارد.اشاره عبدالوهاب به شغل فرهاد نیز کوتاه و موجز بوده و تماشاگر را در سکانس بگومگوی او با تهیه کننده کارش در جریان مشکلات او به عنوان یک مستندساز با دغدغه های پررنگ اجتماعی قرار می دهد.

عبدالوهاب در«به دنیا آمدن» نگاه ویژه ای به دنیای تئاتر داشته و از آن در تمامی ارکان فیلمش سود جسته است.از بازیگر بودن پری و مشکلات پیش آمده برای نمایششان گرفته تا استفاده از بازیگران تئاتری در اغلب نقش های فیلم.از هدایت هاشمی و الهام کردا که در نقش های فرهاد و پری شیمی رابطه شان خوب از کار درآمده تا پونه عبدالکریم زاده و بهناز جعفری که در ایفای نقش هایشان نسبتا موفق عمل کرده اند.وی برای ایفای نقش های فرعی نیز از بازیگران دنیای نمایش همچون:مهشید ناصری و محمدرضا سمیعی فر سود جسته و در عین حال بازی گرم و جذابی هم از رضا مرتضوی که بیشتر اهل دنیای موسیقی است،در نقش پسرخاله فرهاد گرفته است.

سینمای ایران به فیلم هایی از جنس «به دنیا آمدن» که البته این اسم هم با کج سلیقگی برایش انتخاب شده و بیش از حد گل درشت به نظر می رسد،نیاز فراوان دارد تا بتواند مخاطبان خاص پسندتر خود را ورای موج فیلم های کمدی راضی نگه دارد.