بایگانی‌ها

ایستاده بر بالاتر از قله های فتح شده

پاسخ تیم «قهرمان» به ادعاها و ابهامات (بخش اول)
پاسخ تیم «قهرمان» به ادعاها و ابهامات (بخش اول)

نزهت بادی

دنیای تصویرآنلاین-اصغر فرهادی فیلمسازی است که انگار از همان ابتدا می دانست می خواهد به کجا برسد و چه مسیری را باید طی کند که بتدریج بزرگ تر شود و از محدوده آب و خاک خودش فراتر برود و در سراسر جهان پرآوازه گردد. ما که در تمام این سال ها با او و سینمایش  همراه بوده ایم، چگونگی رشد کردن، قد کشیدن و بالا رفتن او را دیده ایم که فیلم به فیلم پیشرفت کرده و رو به جلو گام برداشته و اوج گرفته و حالا در جایگاه حسرت برانگیزی ایستاده است که یگانه در سینمای ایران به حساب می آید. فرهادی با  «رقص در غبار» به عنوان نخستین فیلمش توجه همه را به خود جلب کرد و نوید فیلمسازی خوش آتیه را داد و با «شهر زیبا» نامش سر زبان ها افتاد و همه برای دیدن فیلم بعدی اش مشتاق و کنجکاو شدند و با «چهارشنبه سوری» سبک سینمایی اش را بنیان نهاد که می توان آن را آغازی بر مسیر او در راستای واکاوی بحران اخلاقیات در طبقه متوسط جامعه در نظر گرفت اما «درباره الی…» چنان از سطح سینمای ایران بالاتر بود که همه را غافلگیر کرد و عنوان محبوب ترین فیلم از میان آثار فرهادی را به دست آورد که بیشترین ستایش را از منتقدان داخلی و خارجی دریافت کرد و فرهادی را به فیلمسازی شناخته شده و قابل اعتنا در سینمای جهان تبدیل کرد.

به نظر نمی رسید فرهادی بتواند دوباره فیلمی بسازد که موفقیت بزرگش با «درباره الی…» را تکرار کند و انتظار می رفت که او هم مثل فیلمسازهای دیگر بعد از یک دوره درخشش رو به افول برود اما فرهادی با «جدایی نادر از سیمین» ثابت کرد که قرار نیست در حد و اندازه یک فیلمساز ایرانی موفق باقی بماند و چشم اندازهای دورتری را در نظر دارد. با همین فیلم جایزه اسکار برای نخستین بار نصیب ایران شد و با تصاحب جوایز مهم دیگر جهان مثل جایزه خرس طلایی و جایزه ویژه هیات داوران جشنواره برلین و جایزه بهترین فیلم خارجی زبان از گلدن گلوب در جایگاه پرافتخارترین فیلم تاریخ سینمای ایران قرار گرفت و قدرت و اعتباری را برای سینمای ایران به ارمغان آورد که جهان را واداشت تا آن را جدی بگیرند. اکران جهانی فیلم این امکان را برای سینمای ما فراهم کرد که فیلمهای ایرانی از انحصار جشنواره ها خارج شوند و به میان مردم کشورهای مختلف راه بیابند و با مخاطبان گسترده ای ارتباط برقرار کنند. «فروشنده» نیز موفقیت های او را تداوم بخشید و موقعیت او را به عنوان یک فیلمساز حرفه ای در ابعاد جهانی تثبیت کرد.

فرهادی با فیلم «گذشته» تجربه ساختن فیلمی خارج از وطن خود را تجربه کرد و توانست از این آزمون دشوار سربلند بیرون بیاید و بعدها با ساخت «همه می دانند» نشان داد که به خوبی بر زبان سینما و قواعد جهانی اش تسلط دارد و از لحاظ کارگردانی از فیلمسازان روز عقب تر نمی ایستند و در حد و اندازه آن ها ابراز وجود می کند و حالا باید با او به عنوان فیلمسازی بین المللی مواجه شویم. هرچند فیلم هایی که او خارج از ایران ساخته است، هنوز به پای آثار درخشان ایرانی اش همچون «چهارشنبه سوری»، «درباره الی…» و «جدایی نادر از سیمین» نمی رسد اما میزان تسلط و توانایی و مهارت او در ساختن فیلمی منطبق بر قواعد سینمایی جهان را نمی توان انکار کرد و حالا او به فیلمسازی بدل شده است که با هیچ کس جز خودش قابل مقایسه و سنجش نیست و اگر رقابتی در کار باشد، باید خودش را از میدان به در کند و از موفقیت ها و درخشش های بی شمارش بگذرد و گامی بلندتر بردارد و قله های بزرگتری از آنچه تاکنون فتح کرده است، زیر پا بگذارد.

با این وجود آنچه به فرهادی ارزش و اهمیت می بخشد و او را به فیلمسازی متمایز در تاریخ سینمای ایران بدل می کند، جوایز فراوان و مهمی نیست که در کارنامه سینمایی خود دارد و از ستایش ها و تحسین‌های داخلی و خارجی پیرامون آثارش برنمی آید. بلکه به این دلیل است که او موفق می شود چالش‌ها و دشواری‌های پیش روی انسان معاصر را به تصویر بکشد و نشان دهد که هر انتخاب ساده ای در جامعه مدرن امروزی می تواند به یک تنگنای بحرانی گریزناپذیر بدل شود و تبعات و پیامدهای ویرانگری که داشته باشد که نه فقط همان فرد را نابود کند، بلکه منجر به نوعی تباهی جمعی شود. با چنین رویکردی است که فیلم های فرهادی از داستان گرفتاری آدم هایی در یک آپارتمان می آغازند اما به بن بست بی انتهای جهان بسط و گسترش می یابند و آدمی در هزاره سوم را همچنان درگیر مسأله خیر و شر در آغاز خلقت نشان می‌دهند. پس هر کسی که در لحظه ای از زندگیش خودش را در برابر گره های ناگشودنی تقدیر و تغییر مسیر زندگیش به خاطر انتخاب های اشتباهش ناتوان و درمانده دیده و با تمام وجودش ترسیده، ناامید شده و گریسته است، می تواند مخاطب فیلم های فرهادی در هر کجای دنیا باشد و احساس کند در این سقوط اخلاقی اش تنها به نظر نمی رسد و می تواند با پیوستن به دیگرانی که همه گناهکار اما قابل بخشش هستند، به نجات جمعی شان امید ببندد که اگر رستگاری برای بشر باشد، در این کنار هم ماندن و درک کردن دیگری است.