بایگانی‌ها

عروس خون

عروس خون
عروس خون

 

 

محمد جلیلوند

دنیای تصویرآنلاین-دست گذاشتن روی سوژه های ملتهب، یکی از شگردهای همیشگی سینماگران علاقمند به ملودرام های اجتماعی است که در بسیاری موارد کار را به تکرار کشیده است. در حقیقت این دسته از فیلمسازان، با مانور روی موضوع های امتحان پس داده به دنبال یک تضمین برای موفقیت آثار خود هستند غافل از اینکه گاه این تکرار مکررات کار دستشان داده و مخاطب را از آنها فراری می دهد. موضوع قصاص یکی از همین سوژه های داغ و جذاب است که برخی سینماگران را به سمت خود کشانده و آثاری را شکل داده که دو تای آنها را در اکران امسال سینمای ایران شاهد بوده ایم: «قسم» ساخته محسن تنابنده و «جان دار» به کارگردانی مشترک پدرام پورامیری و حسین امیری دوماری. اولی درامی تاثیرگذار و سرشار از ریسک برای کارگردن بوده که کل قصه خود را در یک اتوبوس بین شهری روایت کرده و در آخر هم تماشاگرانش را تحت تاثیر قرار می دهد. اما دومی، داستان یک قتل غیرعمد است که دو خانواده را در وضعیتی بغرنج قرار داده و تماشاگرانش را با قهرمان های خود و سرنوشتشان همراه می کند.

جان دار با یک مراسم عروسی آغاز می شود که خیلی زود شادی حاکم بر آن به عزا تبدیل شده و شخصیت های مختلف در دو سوی ماجرا به جدال با یکدیگر مشغول می شوند. یک شروع تاثیرگذار و جذاب برای یک ملودرام تلخ که به خوبی مخاطب را همراه داستان کرده و در بیم و امید نسبت به فرجام کار قرار می دهد. نویسندگان فیلمنامه، از عروسی دختر خانواده (اسما) به بهترین شکل بهره گرفته و نقطه عطف نخست را در اوج شادی شخصیت های اصلی کار رقم می زنند. البته پیش از این نقطه عطف، کدهای ظریفی را پیش چشم تماشاگر قرار داده و تنشی را به لایه های زیرین قصه تزریق کرده اند. برای مثال می توان به قضیه دیر رسیدن وانت حامل شام عروسی و هول و ولای خانواده عروس در این رابطه به خصوص پدر خانواده اشاره کرد. قتل خواستگار سابق اسما، به بهترین شکل میزان التهاب حاکم بر داستان را افزایش داده و شخصیت هایی همچون: نعیم، جمال، وحید و بقیه را وارد یک هزارتو می کند. تلاش فیزیکی و به شدت خطرناک نعیم برای دفاع مشروط جلوه دادن حرکت منجر به قتل برادرش، بزنگاه دیگر فیلم به حساب می آید که نویسندگان کار از پاتنسیل عالی این بخش برای میخکوب کردن مخاطب روی صندلی خود بهره نبرده اند.

با به زندان افتادن جمال و وارد شدن برادر مقتول (یاسر) به داستان، پرده دوم فیلمنامه شکل گرفته و قصه با ریتم مناسبی پیش می رود. در عین حال تنش بیرونی پرده نخست جای خود را به یک تنش درونی داده که به خوبی با تاروپود قصه فیلم جفت و جور شده است. در این بین داستانک های اندکی هم برای پرده دوم فیلم طراحی شده که مهمترین آن، داستانک مربوط به مادر خانواده و ناتنی بودن برخی از خواهر و برادرهای آن است. استفاده ای درست و به جا از کلیشه ای آشنا و امتحان پس داده که در آن اعضای یک خانواده به محض قرار گرفتن در یک بحران بزرگ، لایه های درونی خود را به نمایش می گذارند. مادر خانواده نقشی کلیدی در این ماجرا داشته و در یک دوراهی بزرگ، راهی را انتخاب می کند که نجات پسرش در اولویت آن قرار دارد. در نقطه مقابل او، پدر خانواده قرار گرفته که از همان سکانس عروسی دچار یک دلشوره است و در ادامه هم تلاش فراوانی برای پیدا کردن راه حلی منطقی برای ختم غائله به خرج می دهد اما موفق نمی شود.

سه نویسنده جوان فیلمنامه فیلم «جان دار» تلاش بسیاری برای خلق شخصیت هایی باورپذیر به خرج داده اند که حاصل کارشان هم تا حدود زیادی رضایتبخش بوده است. نعیم یکی از آنها است که شناسنامه خوبی برایش تدارک دیده شده واز لایه های درونی بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است. مرد چهل ساله راننده اتوبوس شهری که از همسرش جدا و فرزند خردسالی دارد و در عین حال خیلی زود به نقطه جوش می رسد. اسما دیگر شخصیت محوری جان دار است که شخصیتی کنشمند به حساب آمده و به شکل مطلوبی تماشاگر را با خوبه همدلی وادار می کند. به خصوص از جایی که سایه سنگین یاسر بر قصه جان دار افتاده و اسما را در یک بن بست هولناک قرار می دهد. مادر خانواده دیگر شخصیت پیچیده فیلم است که با ورود فیلمنامه به پرده میانی، لایه های دیگرش را نشان داده و کلاف پیچیده داستان را پیچیده تر می کند. در جبهه مخالف، یک شخصیت کار شده و به شدت خاکستری به نام یاسر وجود دارد که خونخواهی برادر را بهانه و دستاویزی برای رسیدن به اسما قرار داده است. اما شخصیت های دیگر فیلمنامه همچون وحید و جمال آنچنان که باید از کار درنیامده و کنشمندی لازم را ندارند. به خصوص جمال که با به زندان افتادنش کاملا از قصه خارج شده و کار با شخصیت های دیگر پیش می رود.

پورامیری و امیری دوماری که بسیار جوان هم به نظر می رسند، در نخستین تجربه سینمایی خود تلاش فراوانی را برای روایت سرراست قصه ای ملتهب به خرج داده اند اما حاصل کار چندان چنگی به دل نمی زند به خصوص در اجرای سکانس درگیری میان دو خانواده در ابتدای فیلم که می توانست اجرای تکان دهنده و تاثیرگذارتری داشته باشد. همین طور پایان بندی بد فیلم که ربطی به آنچه که از پایان باز در سینما می شناسیم، ندارد. این دو در انتخاب بازیگران نقش های اصلی فیلمشان  به سمت کلیشه های امتحان پس داده رفته و حامد بهداد، باران کوثری و فاطمه معتمدآریا را در نقش هایی به کار گرفته اند که هر کدام از آنها نمونه های مشابهی از آن را در کارنامه خویش داشته اند. هر چند که هر سه آنها هم به خوبی از عهده نقش هایشان برآمده اند اما حضور بازیگرانی متفاوت می توانست کیفیت نهایی فیلم را چند پله ای بالاتر ببرد. اما شاه نقش جان دار متعلق به جواد عزتی است که به بهترین شکل به لایه های زیرین نقش نفوذ کرده و آن را به نمایش گذاشته است و صد البته از گریم بسیار خوبی هم در این مسیر بهره گرفته است.