دنیای تصویرآنلاین-«ابر بارانش گرفته» ساخته مجید بزرگر دومین فیلم بلندی بود که روز سوم جشنواره در پردیس ملت به نمایش درآمد. در ادامه واکنشها به این فیلم را میخوانید.
حمیدرضا حاج حسینی:
مجید برزگر برای سینمای جریان اصلی و گیشه فیلم نمیسازد. پس تکلیف مخاطبان فیلمهایش از ابتدا مشخص است. ریتم آرام، قابهای ثابت و سکانسهای بلند در «ابر بارانش گرفته» یکدست و در خدمت فضایی است که کارگردان قصد داشته ترسیم کند. این مورد که مخاطبان تا چه اندازه جذب فیلم بشوند بحثی است جدا، اما تماشاگر با حس خوبی سینما را ترک میکند.
امیررضا تجویدی:
فیلم پیشرفت مهمی برای برزگر در داستانگویی است و این بار بر خلاف فیلمهای پیشین، روابط شخصیتها در جغرافیای ایران به درستی تعریف میشود و شخصیت اصلی پیچیدگیهایی دارد که در درامهای مرسوم چندان مشابه ندارد و سیمای قدیسوار پرستار در جامعه ایرانی را در هم میشکند. مشکل فیلم اما اینجاست که باز هم دلیل سکون موکد جاری در قصه و ساختار روایت مشخص نیست. از پرده میانی و با شکل گرفتن موقعیت مرکزی قصه، بسیاری از روابط و صحنهها بیش از اینکه در راستای پیشبرد انگیزههای شخصیت و فهم چرایی رویکردش نسبت به زندگی و مرگ پیش بروند، صرفا لحظاتی غریب و البته جذاب خلق میکنند که بیش از مسئله مرکزی پررنگ میشوند و توجیهی برای حفظشان با این مدت زمان طولانی وجود ندارد. با این حال فیلم در لحظه بحران، تغییر هوشمندانهای در نیاز و انگیزه شخصیت میدهد که نوید پایانی شوکهکننده را میدهد. اما کشمکشهای پایانی میان شخصیت اصلی و دیگر شخصیتها به قدری در دام تکرار میافتد که ملالانگیز میشود و قادر نیست این تغییر نیاز جدید را به مقصودی دراماتیک برساند تا اتفاق سوررئال نقطه بحران، در حد یک ایده کماثر باقی بماند.
سید آریا قریشی:فیلم در نیمه اول موفق می شود دغدغه های اساسی شخصیت اصلی را به ما معرفی کند اما مشکل از جایی شروع می شود که دیدگاه او نسبت به هستی و معجزه در یک صحنه و با مشاهده یکی دو اتفاق (به شکلی یادآور برخی از آثار آندری تارکوفسکی) از بنیان دچار تحول می شود. هر چند می توان گفت که مقدمه تردید در ذهنیت شخصیت ازابتدا وجود دارد اما شاید اگر کنش های تأثیرگذار بیشتری برای تأکید بر این تحول در فیلم کاشته شده بود، در حال حاضر با فیلم مؤثرتری رو به رو بودیم.