بایگانی‌ها

تقاصِ خودخواسته

تقاصِ خودخواسته
تقاصِ خودخواسته

«دشمنان» نخستین فیلم سینمایی علی درخشنده است که بر اساس فیلمنامه ای از بردیا یادگاری و به تهیه کنندگی مجید برزگر ساخته است. یادگاری یکی از نویسندگانی فیلم تحسین شده “پرویز” به کارگردانی برزگر است.

پس بیهوده نیست که «دشمنان» بدون تماشای تیتراژ هم یادآور حال و هوای فیلم های برزگر است و فراتر از آن در انتخاب تم، قصه، بستر و اتمسفر درام وامدار سینمای خاص او که البته تلاش کرده با تمهیداتی تمایز نگاه خود را برجسته کند.

فیلم همچون «فصل باران های موسمی» و «پرویز» در یک شهرک می گذرد و این بار اکباتان تبدیل به جغرافیای شناسنامه دار و در عین حال نمادین فیلم شده تا مقطعی حساس از زندگی زنی میانسال و تک افتادگی او به عنوان یک اقلیت در یک جمع که تعبیر درونی زن از آنها (دشمنان) است به تصویر دربیاید.

زهره خانم زنی میانسال و کم حرف است که با سه نسل از زنان خانواده اش؛ مادرش و دخترش در یک خانه زندگی می کند. مردان همگی این خانه را ترک کرده اند؛ خودخواسته یا ناخواسته و همه نگاه ها در این طردشدگی معطوف به زهره است.

فیلم با بحران پخش شدن شب نامه در شهرک آغاز می شود؛ شب نامه هایی که حاوی بدگویی و تهمت به زهره خانم و افشای رازهای زندگی اش است و به تدریج تکرار آن تبدیل به باور و یقین اهالی شهرک و حتی خانواده زهره می شود.

روایت به گونه ای ساکن ولی با یک تنش بطئی پیش می رود که حس درونی یک انفجار را به همراه دارد و در دو نقطه تعیین کننده یعنی قطعیت یافتن سرنوشت پسر گمشده زهره خانم و کشف هویت نویسنده شب نامه ها، نقطه اوجی از جنس همین درام عمیق و درونی پیدا می کند که پرداخت هوشمندانه ای هم دارد.

فیلمساز تلاش کرده تنهایی ها و سرخوردگی های زهره را با رفت و آمدهای مداوم او و تغییر رفتار تدریجی همسایگان و افراد خانواده به شکل بطئی به تصویر بکشد و با یک کد کاربردی، ریشه رفتارهای بیمارگون و عذاب وجدان خودآزارنده او را نهادینه کند.

این اتفاق ظاهراً در بی اهمیت ترین نقطه درام می افتد؛ جایی که زهره و مادرش سر نهار گپ می زنند یا به گفته بهتر دعوا می کنند و مادر یکی از همان سرکوفت های همیشگی مادرانه-پدرانه را نثار زهره می کند که معلوم است از فرط تکرار بینشان نخ نما شده؛ (من نمی دونم تو چه گناهی کردی که باید اینجوری تقاص پس بدی؟!)

این سرکوفت به ظاهر ساده، کلید اصلی نزدیک شدن به کاراکتر زهره و رفتارهای بیمارگون اما ریشه دار او است که می تواند زیرلایه فیلم را به وسعت زندگی همه مخاطبان فیلم بسط و گسترش دهد.

رویا افشار را باید برگ برنده فیلم در پیشبرد این درام به ظاهر ساکن و راکد دانست که می تواند مخاطب را با ریتم انفجار درونی کاراکتر همراه کرده و به نقطه درخشان پایانی می رساند. فینالی که با چند تغییر حیاتی در وقوع، هوشمندانه ترین و در عین حال جذاب ترین و روشن ترین پایان برای پایان فیلمی از این جنس است.

علی درخشنده هرچند آشکارا وامدار نوع نگاه و جهان بینی مجید برزگر است اما تلاش کرده با تمایزی که در انتخاب کاراکتر اصلی، نوع نگاه به پرداخت درام پر تنش زندگی او و نوسانات شخصیتی اش و بخصوص بسط ریشه رفتارشناسی او بدون شعارهای متداول و همچنین در چینش فینال درخشان پایانی، تمایز نگاه و جهان بینی خود را برجسته کند و گامی دلپذیر در اولین تجربه کارگردانی بردارد.