بایگانی‌ها

بغض و کینه هزاران سال است که به ژن ما رسوخ کرده

بغض و کینه هزاران سال است که به ژن ما رسوخ کرده
بغض و کینه هزاران سال است که به ژن ما رسوخ کرده

دیروز جلسه نقد دو رمان «در خرابات مغان» و «آن رسید لعنتی» در انجمن جامعه‌شناسان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد که شرح این گزارش در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است.

در این نشست مهرجویی درباره تفاوت فیلمسازی و نوشتن رمان، گفت: «کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند. هر فیلمی یک رمان است. من تمام سناریوهای فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام. خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از گاو که دو سال توقیف شد تا پستچی و دایره مینا. بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌ها فیلم سنتوری با سانسور و توقیف مواجه شد. برای مثال شب افتتاح اکران سنتوری آقای وزیر فیلم را توقیف کرد، بنابراین من ذله شدم که در سینما این‌قدر با سد سانسور مواجه شده‌ام.»

مهرجویی هم‌چنین اشاره کرد:  «ضمن اینکه کار سینما هم وقفه‌های زیادی دارد. بنابراین آزاد کردن آن نیروی خلاقه راه جدیدی می‌خواست که نوشتن رمان یکی از این راه‌ها بود. البته من نقاشی هم می‌کشم و موسیقی هم می‌نوازم. بعضی وقت‌ها شعر هم می‌نویسم. به همین خاطر در این وقفه‌ها به جای اینکه سناریوها بنویسم و توقیف شود، رو به رمان‌نویسی آوردم، چون با ادبیات کاملاً آشنا بودم و می‌توانم کاری را که در سینما انجام می‌دهم را با کلام هم بکنم.»

مهرجویی در ادامه درباره  نادیده گرفتن رمان‌هایش در فضای ادبی ایران نیز گفت: «این مسئله نسبت به کتاب‌هایم وجود داشته است. اصلاً کتاب اولم به خاطر یک فیلم لعنتی همین مسئله حسادت و کینه‌توزی را مطرح کرده‌ام؛ یعنی چیزی که در درون ما ایرانی‌هاست. مثلاً دکترها، پرستارها، قصاب‌ها همه هوای یکدیگر را دارند و اگر کسی بخواهد وارد گروه آن‌ها بشود آن‌ها او را نمی‌پذیرند. این مسئله به خاطر سرکوب دو هزار ساله در کشور ماست که باعث شده چنین مشکلاتی داشته باشیم. همین ترافیک ما هم پر از بغض و کینه است. پر از تعارف هستیم ولی پشت سر هم به همدیگر فحش می‌دهیم. این بی‌ادبی در ترافیک نشان‌دهنده بغض و کینه و خصم‌آلود بودن ماست که در ژن‌های ما رسوخ کرده است. به همین خاطر است که الان ما در کشورمان مردان اختلاسی داریم. بنابراین اصلاً برایم مهم نیست که به کار من توجه می‌شود یا نه. برای اینکه  در جامعه ما نقد و بررسی در اولویت دهم قرار گرفته است. چون همه می‌خواهند بگویند ما آفریننده و خلاق هستیم و دیگران از ما بدترند.»

این کارگردان درباره ایده نوشتن رمان‌هایش نیز گفت: «من حدود 50-40 فیلمنامه نوشته‌ام که از این میان 26 فیلمنامه تبدیل به فیلم شده است و بقیه مانده است. گاهی ایده نوشتن هرکدام از این‌ها تنها یک جمله بوده است. برای نوشتن رمان در خرابات مغان یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت.»

این نویسنده افزود: «یکی از دلایلی که به کار نوشتن رمان رغبت پیدا می‌کنم به خاطر طولانی بودن زمان بین ساخت دو فیلمم است که معمولاً دو یا سه سال طول می‌کشد. ضمن اینکه در نوشتن رمان از آزادی بیشتری برخوردارم و می‌توانم خیلی از مسائل را مطرح کنم که در فیلم امکانش وجود ندارد، چون زمان فیلم باید موجز باشد. در رمان این گرفتاری‌ها وجود ندارد.»