بایگانی‌ها

یک رمانتیسم ساده

یک  رمانتیسم ساده
یک رمانتیسم ساده

محمد جلیلوند

کمدی-رمانتیک یکی از زیرشاخه های گونه ملودرام به حساب می آید که علاقمندان زیادی هم در بین سینمادوستان داشته و لابلای آنها هم شاهکارهایی به چشم می خورد. در سینمای ایران با وجود آن که ملودرام یکی از دو ژانر محبوب سینماگران به حساب می آید اما به ندرت شاهد تولید آثاری با مایه های کمدی-رمانتیک هستیم که بخش مهمی از آن به فقدان فیلمنامه نویس آشنا به این فضا و بخش دیگر آن به نزدیکی ذاتی این آثار به خطوط قرمز سینمای ایران برمی‌گردد.

کاوه صباغ‌زاده که در نخستین تجربه فیلمسازی اش «ایتالیا، ایتالیا» تلاش زیادی برای نزدیک شدن به این فضا به خرج داده و فیلم شیرین و گرمی را ساخته بود، در دومین فیلم خود «رمانتیسم عماد و طوبا» نیز از همان مولفه ها بهره گرفته است. تنها با این تفاوت که زوج جوان آن فیلم در اینجا به یک خانواده چهار نفره تبدیل شده که صرفا درگیر روابط عاشقانه نیستند. صباغزاده در این فیلم، استفاده زیادی از نریشن کرده و از آن به عنوان مکمل تصاویر فیلم و قصه خود بهره گرفته که البته چندان هم موفق به نظر نمی رسد. تم اصلی فیلمنامه هم درست به مانند ساخته قبلی این فیلمساز، عشق است که در بخش‌های مربوط به گذشته و کودکی قهرمان های داستان هم به شکلی حضور داشته و یک تصادف که اتفاقا با جنس ژانر فیلم نیز همخوانی داشته و از آن بیرون نزده، عماد و طوبا را در کنار یکدیگر قرار می دهد. جایی که نقطه عطف پرده نخست رقم خورده و قصه وارد پرده بعدی می شود. صباغزاده برای آن که فصل های مختلف زندگی این دو را به ترتیب به نمایش بگذارد از یک کپشن سود جسته و تیترهایی هم برایش انتخاب کرده که بیش از حد گل درشت و شیرفهم کننده به نظر می رسد!  یکی از مشکلات اساسی فیلم که به فیلمنامه آن بازمی گردد، تغییر لحن آن است. فیلم سروشکل و فرم یک کمدی-رمانتیک را داشته و حتی از آن در نام خود نیز سود جسته اما در لحظات زیادی به کمدی-فانتزی نزدیک شده و هرچه فیلم به پایان خود نزدیک تر می شود، رگه های ملودرام آن بیشتر و بیشتر می شود!  در عین حال خبر چندانی هم از داستان‌های فرعی در فیلمنامه رمانتیسم عماد و طوبی نبوده و قصه صرفا براساس رابطه این دو و فرزندانشان پیش می رود. به همین خاطر هم نیمه میانی فیلم از قصه خالی بوده و با ریتمی کند پیش می رود که این کندی ریتم ناشی از تدوین نبوده و متهم درجه اول آن، فیلمنامه است. در پرداخت شخصیت ها نیز سهل انگاری های زیادی صورت گرفته که این امر با توجه به شخصیت محور بودن فیلم یک پاشنه آشیل اساسی به حساب می آید. به خصوص عماد که به هیچوجه مخاطبان را به سمت خود نکشانده و آنها را به فاصله گرفتن با خود وادار می کند.

صباغزاده در این فیلم تلاش کرده تا دنیای رمانتیک خود را از طریق نور و رنگ خلق کند و به همین خاطر هم فیلمبردار و طراح صحنه و لباس نیز تلاش قابل تقدیری در این زمینه انجام داده اند که کاملا هم به چشم مخاطب می آید. برای مثال تنها کافی است به فضای خانه و لباس های عماد و طوبا نگاه کنید. درست برخلاف جلوه های ویژه تصویری فیلم که روی پرده نقره ای کاملا توی ذوق می زند. انتخاب بازیگر در فیلم هایی از این جنس، اهمیت حیاتی داشته که یک تنه می تواند موفقیت یا شکست فیلم را رقم بزند. در انتخاب بازیگران رمانتیسم عماد و طوبا دقت کافی صورت نگرفته و شیمی رابطه دو شخصیت اصلی آن نیز خوب از کار درنیامده است. الناز حبیبی به لحاظ فیزیک، میمیک چهره و سن متناسب با نقش بوده و چند لحظه خوب را هم خلق کرده است. درست برخلاف حسام محمودی که نتوانسته از موقعیت طلایی ای که در اختیارش قرار گرفته به خوبی استفاده کند.رمانتیسم عماد و طوبا که برداشتی آزاد از کتابی نوشته  آلن دوباتن است نمونه چندان موفقی در ژانر کمدی-رمانتیک محسوب نمی‌شود که بیش از آن که از بابت کم و کسری های خود آسیب دیده باشد، از اعتماد به نفس فیلمساز به واسطه تجربه نسبتا موفق فیلم اول خود ضربه خورده است.