بایگانی‌ها

ستارگان درخشان

300 فیلم پشت خط مانده اکران...
300 فیلم پشت خط مانده اکران...

محمد جلیلوند

دنیای تصویرآنلاین-اقتباس از یک رمان یا نمایشنامه در سینمای جهان به ویژه سینمای آمریکا، اتفاق تازه‌ای نبوده و تماشاگر امروزی به وفور با نمونه های مختلفی از آن با کیفیت های گوناگون روبروست. اما در سینمای ایران به دلیل ساختار و بافت خاص آن کمتر سینماگری به سراغ اقتباس رفته و خود را درگیر دعوای قدیمی نویسنده و فیلمساز نمی کند!. اما در سال های اخیر، اقتباس در سینمای کشورمان روند پرشتاب تری به خود گرفته که به ذات اتفاق فرخنده ای به حساب می آید. در روز نخست جشنواره سی و نهم فیلم فجر دو فیلم برای اهالی رسانه به نمایش درآمد که هردوی آنها نیز اقتباسی آزاد از دو کتاب و نمایشنامه به حساب می آیند.

«بی همه چیز» ساخته محسن قرایی که سومین فیلم سینمایی وی با حساب «خسته نباشید» به کارگردانی مشترک او و افشین هاشمی محسوب می‌شود، اقتباسی از نمایشنامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» اثر فردریش دورنمات است که به شکل ماهرانه ای ایرانیزه شده است. قصه ای که انتقام تم اصلی آن بوده و به خوبی در طول فیلمنامه گسترش پیدا کرده و به موتور حرکت آن تبدیل شده است. قرایی که به همراه محمد داودی فیلمنامه  «بی همه چیز» را نوشته، یک افتتاحیه درخشان را خلق کرده که به شکلی موجز شخصیت های اصلی خود را معرفی و مساله شان را طرح می کند بدون آن که زیاده گویی کند. ورود زنی به نام لی لی که می تواند سرنوشت اهالی روستایی که از مظاهر تمدن تنها خط آهن آن را دارند عوض کند، جانمایه فیلم به حساب می آید که به فصل استقبال از لی لی حس و حال خوبی بخشیده و به مرور تم هایی که در ادامه با آن کار دارد را طرح می کند. پول مهمترین محرک اهالی این روستای ملخ زده است که قرینه قدرت قرار گرفته و مهیب بودن آن را دو چندان می کند. تکاپوی اهالی برای ورود لی لی که همچون شخصیت های فیلم های کلاسیک با قطار به روستا می آید، حادثه محرک پرده نخست فیلمنامه محسوب می شود که با یک شیب تند به نقطه عطف نخست ختم می شود. جایی که دلیل سفر لی لی روشن شده و انتقام به عنوان تم اصلی بسیار پررنگ می شود. سکانس های همراهی امیرخان که قهرمان فیلم به حساب می آید با لی لی در اتومبیل دکتر روستا و نیز معدن متروکه، سکانس های کلیدی فیلم به حساب می آیند که تنش خوبی در آن جریان داشته و تکه هایی از پازل شخصیت های فوق را کنار هم قرار می دهد.

قرایی در بخش مهمی از بی همه چیز به سراغ مفاهیمی بنیادین رفته که در نمایشنامه هم وجود داشته و از آن به عنوان عنصری کلیدی و پیش برنده قصه سود جسته است. پول مهمترین آنها است که اهالی فقرزده روستا که جز یک گاو و مزارعی ملخ زده چیز دیگری ندارند را تحت تاثیر قرار داده و به یک بزنگاه تاریخی می رساند. قدرت نیز مکمل پول و ثروتی است که لی لی کسب کرده و حال از آن برای التیام زخمی کهنه سود می برد. در عین حال و در زیرمتن فیلمنامه هم به مسائلی همچون: دموکراسی، حقوق زنان و … هم پرداخته که گاه اغراق آمیز جلوه کرده و از فیلم ببرون می زنند. قرایی در پرداخت امیرخان و لی لی عالی عمل کرده و بخش مهمی از موفقیت فیلم خود را بر این اساس رقم زده است. در عین حال از شخصیت های مکمل از دهدار و دکتر تا همسر امیر و دخترش آسیه و صبری شیرین عقل نیز به سادگی عبور نکرده و شخصیت های شناسنامه داری را خلق کرده که هر یک نقشی در پیشبرد داستان ایفا می کنند. در این میان باید به مشکل کندی ریتم به ویژه در نیمه دوم آن اشاره کرد که یک تدوین مجدد می تواند این ضعف را هم برطرف کرده و بی همه چیز را به فیلم سرحال تری تبدیل کند. نمی توان از این فیلم نوشت و اشاره ای به بازی های درخشان و به شدت یکدست آن نکرد. ستاره بی چون و چرای فیلم بدون هیچ تردیدی «هدیه تهرانی» است که کاملا انگ نقش بوده است. بازی درونی او که کاملا با شخصیت چندلایه لی لی همخوانی دارد، وقار فوق العاده ای به آن بخشیده و در عین حال وجوه خاکستری اش را به نمایش می گذارد. پرستویی هم پس از چند صباح دوری از سطح اول بازیگری سینمای ایران، در نقش امیرخان خوش درخشیده و به خوبی از برخی کلیشه هایی که در بازی اش نهادینه شده بهره گرفته است. در نقش های مکمل هم شاهد بازی های درخشانی از باران کوثری، مهتاب نصیرپور، لاله مرزبان و فرید سجادی حسینی هستیم که کیفیت ویژه تری به این فیلم بخشیده است.

محسن قرایی در سومین فیلم خود در مقام کارگردان به ویژه در سکانس های شلوغ بیست دقیقه نخست فیلم عالی عمل کرده و تعریف درستی از دکوپاژ ارائه می دهد. در سکانس های شبانه هم هوشمندی و توانایی اش را می توان در بستن قاب ها مشاهده کرده و از دیدن کاری کاملا سینمایی روی پرده نقره ای لذت برد.